سه شعر از آکو خسروی

سه شعر از آکو خسروی

دیکتاتور

 

نهنگ ها دست به اعتصاب زده اند

لاکپشت ها در حصر خانگی اند

و مرواریدها در انفرادی!

وقتی ماهیان آزاد ؛ تنها شاهدان جنایت ، حق سکوت گرفته اند

دریا ؛ دیکتاتوری ست که هیچگاه جرم اش ثابت نمی شود!

 

کولبر

 

به هر کَس به اندازه دلش ستاره می دهند!

پارچه سفید قاچاق

که قرار بود دختری را عروس کند

پسربچه ای کورد را در مرز کفن پوش کرد

سرهنگ یک ستاره ترفیع گرفت

بچه یک آسمان !

 

 

کارگر

 

دست های زمخت کارگر را چکش

و قامت خم شده کشاورز را فقط داس می فهمید

اتحادیه کارگری را غارت کردند

چکش به قاضی رسید

داس به جلاد

همدردهای دیروز، دردهای امروزند !