محسن حسام یادداشتی خطاب به محمد رسولاف
محسن حسام
یادداشتی خطاب به محمد رسولاف
هنرمند معترض محمد رسول اف،حالا که بخاطر فشار مضاعف و محکومیت ناعادلانه مجبور به ترک وطن شده اید،می خواستم همچون کسی که طرفدار سینماگران معترض است،با شما سخن بگویم.لابد بیاد دارید برخی از سینماگران نسل پیش از شماهم شاعر بودند هم نویسنده هم مستند ساز .ناصر تقوایی،ابراهیم گلستان،محمد رضا اصلانی،اسماییل نوری علا، زکریا هاشمی، عباس کیارستمی هم علاوه بر سینما در حیطه ادبیات فعال بودند. پرویز کیمیاوی ،محمد رضا مقدسیان مستند ساز بودند،بعضی ها مثل مخملباف ابتدا به ادبیات داستانی و رمان رو آوردند،سپس کار فیلم سازی را پیشه کردند یا مسعود کیمیایی بازبان تصویر آغاز بکار کرد و در ادامه به رمان نویسی پرداخت. و همچنین بهرام بیضایی، نویسنده کارگردان تآتر و سینما، زنده یاد کیومرث پوراحمد نویسنده و کار گردان، رضاعلامه زاده نویسنده و کارگردان، جعفر طیاب از مستندسازان پیشکسوت، همایون پایور عکاس، مستندساز و فیلمبردار معاصر، ناصر زراعتی نویسنده و مستند ساز .از قرار یک ارتباط تنگاتنگ بین زبان تصویر و زبان ادبیات وجود دارد.،در همین جا ضروری است یادی کرد از یکی از مستند سازان بنام میهنمان کامران شیردل « برای آن عزیز آرزوی عمر طولانی دارم» که جسورانه تصویر درخشانی از زنان حاشیه نشین پایتخت،زنان تیپا خورده و ستمدیده ایران به نمایش گذاشت.
لابد هنوز بیاد داری;فروغ فرخزاد فیلم مستند “خانه سیاه است,”را ساخت، کبری سعیدی دو سه مجموعه شعر انتشار دارد .رمان “توبا”را نوشت. فیلم مستندی از اولین تظاهرات زنان بعد از انقلاب ساخت و بابت آن شش ماهی در زندان بود .وی همچنین یک فیلم بلند سینمایی ساخت بنام “مریم و مانی.از میان اشعار انتشار یافته او می توان از مجموعه اشعار”از تنگی پیر می شویم” نام برد. و همچنین رخشان بنی اعتماد را که یکی از سینما گران در پر کار سینما است. میتوان این مجموعه را همچنان ادامه داد.
باری،داشتم از سینمای مستند می گفتم. سپس نسل شما به میدان آمد،نسل شما با بهره گیری از تجارب آنها و با نگاهی به آثار سینماگران مؤلف،و همچنین با درک شرایط ویژه اجتماعی میهنمان با جسارت دست به تولید آثار مستند و مستند-داستانی زد.شما خود یکی از آنها هستید.بخاطر نمایش مستندهاایی از این دست بارها بازداشت شدید.در زندان بعنوان عنصر مقاومت باز جویی و شکنجه را تحمل کردید.همچنین همقطار و همبند قدیمی تان جعفر پناهی کار گردان نسل بعد از انقلاب که با شجاعت بی نظیری علارغم محدودیت های حاکم بر جامعه با یک خط ساده داستانی و بهره گیری از زبان تصویر زبان گویای قشر های پایینی جامعه شد همچون کار های شما در غالب فرم و بیان تازه در ارتباط تنگاتنگ با محتوای فیلم مستند-داستانی.یا مثل فیلمسازی که سالیان درازی است که در تبعید بسر می برد.رضا علامه زاده را می گویم؛چشم بیدار و زبان گویای سینمای تبعید.و نسلی که در همین خاک بیگانه بالیدندو خوش درخشیدند.مرجان ساتراپی را می گویم و دیگرانی که بطور شگفت انگیزی با ارایه اولین اثر سینمایی توانستند جای پای محکمی در عرصه سینمای معاصر پیدا کنند.مرجان ساتراپی در تجربه اول کار سینمایی توانست در بخش مسابقات فستیوال «کان»جایزه نخست را از آن خود کند.مرجان ساتراپی مثل هر جوان تازه کار جذب فضای بدقت تزیین شده فستیوال ها شد .اما خیلی زود در یافت که او بعنوان یک نویسنده -فیلمساز بخصوص مدافع حقوق زنان وظایف دیگری دارد.مرجان ساتراپی همزبان با مستند«زن زندگی آزادی»در صف هنرمندان معترض و نیروهای آگاه سیاسی ایستاد.اما در میان پیشکسوتان سینمای تبعید رضا علامه زاده هرگز جذب هیاهوی فستیوال ها نشد .علامه زاده از بد ورود به خاک کشور «هلند»,در عین حالی که رمان و نقد فیلم می نوشت و مستند و همچنین مستند-داستانی می ساخت از مطرح شدن باری و بهر جهت خود داری می کرد و بی وقفه به کار ساختن فیلم و کار گردانی نمایشنامه پر داخت.
هنرمند معترض محمد رسول اف،می خواهم در این جا برای شما از دو تن بازیگران با تجربه تآتر مثال بیاورم.بیشک نسل شما با نام ناصر رحمانی نژاد آشناست؛همان هنرمند تآتر که چندسال از دوره جوانی اش را در زندان های رژیم سابق گذراند.ناصر رحمانی نژاد نمایشنامه های زیادی را به صحنه برد. جا دارد همین جا بگویم که وی یکی از چهره های درخشان تآتر ایران است همچون همتای خود زنده یاد هومن آذر کلاه.تآتر دوستان ایرانی هنوز از یاد نبرده اند نمایشنامه ای را که رضا علامه زاده بروی صحنه آورده بود .این دو هنرمند برجسته ی تآتر چه بازی درخشانی ارایه داده بودند.
هنرمند معترض محمد رسول اف می خواهم بگویم که من بعنوان یک تماشاگر حرفه ای سینما چندان اعتباری برای دست اندر کاران فستیوال ها قایل نیستم.آنان در لابیرنتی بی وقفه در آمد و شدند که دستگاهای عریض و طویل «بورکراسی»حاکم بر جامعه فرانسه برای هر رویدادی با برنامهای تدارک دیده شده خطی را دنبال می کنند که مقامات مطابق میلشان از پیش برنامه اش را چیده اند .پس پشت اینگونه بر نامه ها یک نوع تبلیغات فرهنگی پنهان است.هنرمند واقعی کسی است که در عین حالی که از حقوق انسانی اش بعنوان هنر مند خلاق دفاع می کند همواره مراقب باشد که از خلاقیت او سؤ استفاده نشود.
هنرمند معترض محمد رسول اف،شما تنها نیستید،جعفر پناهی ها از آن سوی مرز ها نگران این هستند که مبادا زرق و برق فستیوال ها چشمتان را گرفته باشد.آثار مستندی که خلق کرده اید،رنجی که در زندان ها کشیده اید،مواضع درستی که در دفاع از حقوق زنان به ویژه زحمتکشان گرفته اید،شما را از همه جوایز بین الملل بی نیاز می کند.شما وجدان آگاه جامعه ایران هستید.شما همچون یار دیرینه جعفر پناهی در قلمرو هنر و فرهنگ تآثر گذار بوده آید.عواملی باعث شد که شما علارغم میل باطنی از علایق خود دل بکنید و راه صعب و پر فراز و نشیب توام با رنج سفر ؛بر گذشتن از کوه و کمر را بر خود هموار کرده و همراه رنج و اندوه و دوری از وطن را اختیار کنید.به ناچار ترک یار و دیار کنید.
به جمع تبعیدی ها خوش آمدید.
بدون شک با دست خالی از مرز عبور نکرده اید؛با ایده و طرح و اندیشه ساختن آثار سینمایی به این سرزمین مهاجرت کرده اید.و بر آن هستید بعد از مطالعه شرایط تازه در حد امکانات و با همکاری فکری تبعیدی ها آثاری خلق کنید که جعفر پناهی ها هم بتوانند به طریقی از خلاقیت شما بهره بگیرند همانطور که آرزو کرده اند ، دست کم به بخشی از آنها دسترسی داشته باشند. توفیق شما را آرزومندیم.
با احترام و به مهر و دوستی.
محسن حسام