لوییز اِردریک: تله
تَلِه لوییز اِردریک* برگردان ا. مازیار ظفری پس از آنکه با مارگارت و نوهی کوچکش لولو، از کلیسا
بیشتر بخوانیدتَلِه لوییز اِردریک* برگردان ا. مازیار ظفری پس از آنکه با مارگارت و نوهی کوچکش لولو، از کلیسا
بیشتر بخوانیدعبدالرحمان اونق شب طولانی مامور قوز با عصبانیت سرطنابی را که به قایق بسته بود محکم کشید و با بیحوصلهگی
بیشتر بخوانیدنجیب محفوظ پژواک فراموشی ترجمه محمد جواهرکلام به روز تولد دیگرش، و به ساعتی که آدم دیگری شده بود، قسم
بیشتر بخوانیدآبیک آواکیان تب جنوب ترجمه گلادیس درهوانسیان هزارسال دیگر نیز ساکنین جنوب بابه را به یاد خواهند داشت. هزار سال
بیشتر بخوانیدعبدالرحمان اونق: چولوق نزدیک غروب بود. با اینکه هنوزدو هفته مانده بود زمستان برسد اما سرمایش را داشت به رخ
بیشتر بخوانیداسد مذنبی سی سال اسکله ماهیگیر کلون در خانه حمید بن سلطان را بصدا در آورد. در بزرگ چوبی
بیشتر بخوانیدجمشید شیرانی نمایشنامه چهار عنصر پیدایش نام من فرامرز است. این که چگونه چنین نامی بر من نهادهاند شاید
بیشتر بخوانیدفرشته مولوی: NO CALL خوابم؟ بیدارم؟ خواب و بیدارم. دمر افتادهام — یک پا کشیده و یک پا جمع، یک
بیشتر بخوانیدهاجر مفیدی: تنور عمه مانتی تنورهای گلی کنار جاده را دیدهاید؟ هرسال به تعداد تنورهای کنار جاده اضافه میشود. قبلا
بیشتر بخوانیدعزت گوشه گیر: بگو، چرا وقتی که به من شلیک کردی، لبخند می زدی؟ به پیشروان جوان جنبش انقلابی
بیشتر بخوانید