نسیم خاکسار ؛ چند شعر به نام ترانه های جنوبی
نسیم خاکسار
چند شعر به نام ترانه های جنوبی
۱
آوازهای پسرک جنوبی( ۱)
هی هی گاو میش کوچک من
تند بدو
چرخ بخور
به دیوارهای حصیری کپر لگد بزن
تا شیرهی چولانهائی[۱] که خوردهای
دلت ر ا به درد نیاورد
هی هی گاو میش کوچک من
بدو، بدو.
تا بزرگ شوی
و پستانهایت پر از شیر شوند.
تا مادرم در ظرفهای مسین
شیرت را در شهر بفروشد.
هی هی گاومیش کوچک من
من پسرک فقیری هستم
که نمیدانم پدرم کیست
چشمانم کوچک است
و همیشه از آن آب میآید.
دست و پاهایم باریک و سیاه
و پشت دستهایم
هر زمستان خشک میشود و ترک برمیدارد.
مادر بزرگم میگوید
باید دستهات را روی آتش طابوک[۲] نگه دارم تا کلواسه[۳] هایش بریزند.
مادر بزرگم وقتی کوچک بودم
برایم میخواند:
لالا کن جونم
میدونم بزرگ شدن تو
هیج فویدهای به حالمون نداره.
میدونم لِنگات را خواهی کشید
مثل همهی مردها
تا لِنگ ظهر
پشت دیوار گلی
و سیگار لف خواهی پیچید
ولی با این وجود بزرگ شو جونم
بزرگ شو!
هی هی گاومیش کوچک من
من حرفهای مادر بزرگم را قبول ندارم
تو هم کمرت خیلی باریک است
که بر پشتت سوار شوم
و نشان دهم که چقدر زرنگ هستم.
اما بدو، بدو، تندتر
تا شیرهی چولانهائی که خوردهای دلت را درد نیاورد
تیر ماه ۵۱، آبادان
آوازهای بومی پسرک جنوبی( ۲)
هنگام که ساقهای نازک پات
دارن از خستگی میلرزن، بمون!
نمیتونم.
هنگام که نیهای استخوانی اون حصار کوچک و لرزون
زیر تکون تکون قلبات
دارن از هم جدا میشن، بمون!
نمیتونم.
من نمیتونم رو پام لنگر بیاندازم
در کف دستام
پینههای کوچک غرافه[۴]
رو زانوام قاچ سفید منیل[۵]
اگه تراخم چشمام را
کوچک نکرده بود
اگه…
میتونسم از اون کف روشن بارون
سبد سبد
برایت صدف بیارم
حالا
با زخم سفید من یل
و
تاول داغ دستهای کوچکم
اگه بتونم
دریا دریا اندوه
اگه بتونم
دریا دریا گریه
اگه بتونم.
سی تیرماه ۵۱
به نقل از «آوای تبعید» شماره ۲۵
[۱] – – چولان نام علفی است که کنار شط می روید و غذای اصلی گاومیش و گاو است.
[۲] – طابوک نام قالبهایی است که فلاحان جنوب از پهن گاو و گاومیش درست میکنند. و برای گرم کردن تنور و آتش منقل در زمستان آن را مصرف میکنند.
[۳] – کلواسه به زخمهایی میگویند که در زمستان و با خشک شدن پوست، پشت دست میزند.
[۴] – غرافه پارو بلندی است که به قایق میبندند برای راندن قایق
[۵] – من یل به کسر میم نام داسی است که با آن علفها را درو میکنند.