حمیدرضا رحیمی؛ از میان مکتوبات فدوی
جنس مشابه
دامنه ی تنفر متولیان اسلام عزیز که حضرات آقایان، کثرالله امثالهم باشند، تنها محدود و منحصر به آدمیان بخت برگشته نیست بلکه جنبندگان دیگر را نیز در بر میگیرد. این تنفر، آنقدر و آنقدر تکرار میشود تا کمکم به باوری عمومی تبدیل شود و گفتن ندارد که پس از آن، عدول از آن باور تزریقی، عواقبی هم دارد. یکی از همین باورهای کذائی، موضوع نَجِس بودن سگ، این رفیق قدیمی انسان است که حتّی به برخی از بزرگان اندیشه و ادب ما نیز سرایت کرده است. جناب سعدی گرچه گاه معتقد است:
اگـر عمـری نـوازی سفـلـهای را
بـه کمتر چیز آید با تو در جنـگ
سگـی را لقمهای هرگز فراموش
نگردد گر زنی صد نوبتش سنگ
که البته استحضار دارید که مختصر التفات موجود در بیت دوم، نخست از کانال تحقیر بیت اول گذشته است
یا، دوباره از همین بزرگوار و بهمان سبک و سیاق (تحقیر و تحبیب ) :
سگ بر آن آدمی شـرف دارد
کـــه دل مـردمــان بیــــازارد
و باز هم:
گر انصاف خواهی سگ حق شناس
بــــه از آدمیــــزادهای نـــاســــپاس
اما گاه همین محبت کمرنگ نیز بواسطه ی نهادینه شدن آن باور تزریقی تبدیل به کینه و تنفر میشود. (از همان بزرگوار است):
سگ به دریای هفتگانه مَشُوی
کــه چـو شُسـتی پلیدتـر گردد
حضرت صائب نیز در اینمورد البته ساکت نیست :
زان سـیَه دِل کَـز حقـوق آشنائی غافـل است
بهتر است آن سگ که پای آشنا نگرفته است
فردوسی بزرگوار اما قدری ملایمتر است. یعنی اهل شکنجهی روحی سگ نیست و حداکثر به شکنجهی بدنی او رضایت میدهد!
سگ آن به که خواهندهی نان بود
چـو سـیرش کنـی دشـمن جان بود
باز خداوند عَز و َجل پدر لیلی را بیامرزاد که زیبائیاش، خواسته و یا ناخواسته، سپر بلای سگ مظلوم واقع میشود :
سگ لیلیست چونش خوار دارم؟
کــه بـا لیلــی هـزاران کــار دارم!
غرض فدوی البته در این مختصر پژوهشی در احوال سگان نیست و این تنها ذکر مصیبتی بود در باب سگستیزی و آنچه مقرر شده است بر سگان برود. تازه، به اینهم بسنده نکرده و حالا امر حضرات آیات و حجج اسلام، اعلی الله مقامهم اجمعین بر این دائر شده است که نسـل این زبـان بسـتگان را از جامعهی اسلامی برکنند.
جنون گاوی، ببخشید… قلم فدوی دوباره هَرز رفت، میخواست بگوید جنون آخوندی گوئی حد و مرز ندارد سگ هم مانند سایر حیوانات کم و بیش مورد علاقهی مردم است، هر چند حضرات گریبان یا هر جای دیگرشان را بدَرَند که نَجِس است. لکن علیالقاعده، وقتی حضرات آیات زورشان نرسد که چیزی را که با آن سر ستیز دارند حذف کنند، میکوشند مشابه اسلامیاش را عرضه و جایگزین کنند. (قضیه عروسکهای باربی) اما مشابه هر چیزی را میشد تصور کرد جز مشابه سگ و اینجاست که جنون گاوی، ببخشید…جنون آخوندی دوباره گل میکند:
در خبرها آمده بود که برادر دکتر آل داوود، عضو هیأت علمی دانشکدهی دامپزشکی تهران از جایگزینی قوچَک بجای سگ خبر داده و گفته است قوچَک از تولید مثل سگ و گرگ بوجود میآید که بدلیل شباهت بیشتر آن به گرگ، بر خلاف سگ نَجِس نیست!…
به این میگویند” فرهنگسازی”. دخالت در حریم خصوصی مردم که بحمـدالله به خیر و خوشی به سرانجام رسید نوبتی هم که باشد، حالا نوبت سگهاست. این زبان بستگان نمیدانند که اگر دلشان نخواهد با گرگها آمیزش کرده و بجای توله سگ، قوچَک را با سلام و صلوات به جامعهی اسلامی تقدیم کنند، پاچهی کدامیک از حضرات آیات را باید بگیرند؟ با اینهمه، و اگر بخواهیم جانب اعتدال و انصاف را نیز نگهداشته باشیم، باید بگوئیم که این اختراع که با تولید انسان توسط کُفار برابری میکند، مشت محکمیست بر دهان استکبار جهانی و صهیونیزم بینالملل، که چشم دیدن پیشرفتهای حیرتانگیز برادران را ندارند. خُب، می ماند مختصری زحمت، که بدوش دوستانست که در این فرهنگسازی شرکت فرموده و شروع کنند به اینکه هر جا و در هر مطلب و زبانزدی، سگ یافتند بلافاصله آنرا به قوچَک تبدیل کنند. اصلاً ما کُلی زبانزد (ضرب المثل) داریم که در آنها سگ مورد محبت و التفات قرار گرفته است مثلاً :
.ـ دیگی که برای من نجوشد، میخواهم کلهی سگ در آن بجوشد
که با عنایت به دستورالعمل جدید میشود :
دیگی که برای من نجوشد، میخواهم کلهی قوچَک در آن بجوشد!
ـ سگ دو = قوچَک دو
– فلانی سگِ کی باشد = (فلانی) قوچَکِ کی باشد؟
ـ سگ صاحبش را نمیشناسد = قوچَک صاحبش را نمیشناسد!… و قس علیهذا و سرانجام اینکه، فدوی اگر جای حضرات آیات بود، بجای اینهمه زحمت و مرارت و فَحل دادن سگ و گرگ بمنظور تولید قوچَک بجای سگ، با یک فتوای ناقابل، گوشت سگان را حلال اعلام میفرمود تا اُمَت حزبالله با یک قیام و قعود، نسل سگان را از جغرافیای ولایت فقیه بردارند!
السلام و علیکم و لاتفرقوا
بعد التحریر
فدوی یادش رفت بگوید که سالها پیش از این، مصاحبهای مبسوط با یک سگ اروپائی انجام داده است که بیارتباط با مطلب فوق نیست. دوستانی که ولخرجی فرموده و کتاب تنفس ممنوع را در اختیار دارند به صفحات ۳۴۲ تا ۳۶۲ آن مراجعه کرده و لذتش را ببرند.
خبر کاملاً مرتبط
خبرگزاری سینا به نقل از یک روزنامه چاپ اسلامآباد پاکستان گزارش داد که آمریکائیان با سگهای خود وارد مسجد کابل شدند و از آن بعنوان توهینی بزرگ یاد کرده است.
تحشیهی فدوی: این دیگر نمـیشود، زیـربـار همـه چیـز شیطـان بـزرگ میشود رفت بجز این یکی. ما انقلاب نکردیم که سگ برود در مسجد کابل. اگر حتّی خدا را هم خوش بیاید، طالبان را خوش نمیآید. لذا بعنوان امر بمعروف و نهی از منکر به برادران توصیه میشود که هرگونه عادیسازی روابط با آمریکا را منوط به این فرمایند که در مقابـل صــدور تکنـولـوژی هسـتهای و غیـرهستهای به حکومت اسلامی، باید قوچَک وارد نمایند.
خبر اندکی مرتبط
و بازهم به گزارش همان خبرگزاری، یک مرد سنگاپوری به اتهام کشتن گربه خانگیاش به چهار هفته زندان محکوم شد.
تحشیهی فدوی: استحضار دارید که آیتالله فقید، صادق خلخالی (ل) از سالیان پیش از انقلاب در ایران به جنون گربهکشی اشتهار داشت. پیدا کنید مدت زمان زندان ایشان را اگر آیتالله فقید، یک آیتالله سنگاپوری بود!
ذکر خیر
و اینهم ذکر خیر دیگری از سگ از دیدگاه روزنامه محترم جمهوری اسلامی: تونی بلر (نخستوزیر پیشین انگلیس) سگ دستآموز بوش (رئیس جمهور اسبق آمریکا ) است که البته برادران خوف کردهاند جای بوش و بِلر را در این معادله با هم عوض کنند و در نهایت هنوز یاد نگرفتهاند که از این پس باید جای سگ، قوچَک بگذارند.
شعــــر
هـوا کردند گَر کُفار موشَـک
وَلکن اختراعِ ماست، قُوچَک
نه خیلـی کوچکسـت و نی بـزرگ است
نه صد در صد سگ و نِی مثل گُرگ است
بوَد چیزی میان این دو حیوان
نَسَـب از این بَرَد، بُنچاق از آن
بدین سان مشکل سگ حَل نمودیم
بکَلـی حـلِّ ایـن معضــل نمـودیــم
******
حسن ختام
و اینهم اظهار لطف و محبت یک برادر خواننده روزنامه کیهان که در آن جریدهی شریفه، به طبع رسیده است:
در خیابان شهید باهنر، چهارراه منظریه، تابلوی بزرگی نصب شده که عکس سه قلاده سگ با آدرسهای دامپزشکی روی آن دیده میشود. آیا مسئولین شهرداری نباید فکر کنند تابلوهای سطح شهر که مسئولیت آنها با این دستگاه میباشد باید در شأن و شؤن یک کشور اسلامی باشد؟ در ضمن مغازههائی که غذای مخصوص سگ عرضه میکنند در حال رسمیت پیدا کردن هستند. بعضی از ترقّی و تمدن غرب فقط زندگی سگی را الگو گرفتهاند.
قطب زاده
فدوی احتمال میدهد که حضرت قطبزاده از ترس اینکه نکند یکوقت برادران بو ببرند که وی با صادق قطب زاده* نسبتی دارد و اعدامش کنند، گردوخاک فوق را راه انداخته است.
صادق قطبزاده رئیس اسبق صدا و سیمای جمهوری اسلامی و از یاران اوّلیه* حضرت امام (ل) و انقلاب که به تیر غیب حضرات آیات و حجج اسلام گرفتار آمده و اعدام شد.
مرتبط
کیم جونگ به گرسنگان کشورش: سگها را بکشید و گوشتشان را بخورید/ العربیه- تیتر
رسانههای وابسته به این حاکم دیکتاتور طی روزهای گذشته به صورت گستردهای فرمان کشتن سگها و خوردن گوشت آنها را بازتاب کردند به طوری که تبلیغات رسانههای دولتی تلاش کردند که برای مردم کره شمالی وانمود کنند که گوشت سگ از بقیه حیوانات بهتر و مفیدتر است. این رسانهها در تبلیغات خود مدعی شدند که گوشت سک از گوشت گوسفند، خوک، گاو و مرغ و بوقلمون یا اردک دارای ویتامینهای بیشتری است و برای معده انسان بسیار مفیدتر است.
این شبکه تلویزیونی به گرسنگان کره شمالی توصیه کرده که ابتدا سگ را تا حد مرگ بزنند و سپس پوست آن را بکنند و سپس از گوشت آن غذایی خوشمزه به نام Dangogi که در کره شمالی به معنی گوشت لذیذ است، تهیه کنند.
البته تلویزیون کره شمالی هشدار داده که سگهای پلیس مستثنی از این قانون هستند چون آنها کاربرد امنیتی دارند و تنها برای گاز گرفتن محکومان به مرگ و بازداشتشدگان در زندانها تربیت شدهاند.
***************
داعشانه ها !
* دعای پدر و مادر داعشی سر سفره عقد: ایشاللا به پای هم منفجر بشین. !
* مکالمات داعشیها با کودکان: منفجر شو عمو ببینه!
* میگن داعشیها تو شناسنامهشون یه تاریخ تولد دارن یه تاریخ انفجار!
* میگن رو دیوار کوچه تکفیریها نوشتن: لعنت بر پدر و مادر کسی که این جا منفجر شود!
* مکالمه بین دو دوست تکفیری: آخر هفته چیکارهای؟ – هیچی. – پس هماهنگ کن بریم منفجر بشیم!
* مکالمه دو داش مشتی داعشی: منفجرتیم. – اختیار داری انفجار از ماست!
- دکتر حمیدرضا رحیمی شاعر، نویسنده، طنزپرداز، پژوهشگر، روزنامهنگار و خوشنویس ایرانی مقیم ایالات متحده آمریکاست.
از او منتشر شده است:
۱- لحظههای صادقند ۱۳۵۰ تهران- مؤلف ۲- فضای خالی مسدود ۱۳۵۸ تهران – رواق ۳- فانوسی در باد ۱۳۷۱ تهران ـ گردون ۴- از دوردست تبعید ۱۳۶۶ آلمان ـ کانون دوستداران هنر ۵- زمزمههای دیواری ۱۳۶۶ آلمان ـ کانون دوستداران هنر ۶- یلدا (فارسی ـ آلمانی) ۱۳۶۸ آلمان- کارگاه نشر بین الملل ۷- رگبار در آفتاب ۱۳۶۸ آلمان انتشارات نوید ۸- یک ربع به ویرانی ۱۳۷۰ انتشارات نوید ۹- یادی از فرخی یزدی ۱۳۷۰ انتشارات گستره ـ فرانکفورت
(پژوهش ـ نقد وبررسی)
۱۰- دقایق سنگی ۱۳۷۶ انتشارات آرش ـ استکهلم – سوئد ۱۱- امتداد تنهائی ۱۳۷۶ آلمان ـ تابان ۱۲- کلمات قصارسعدی (خوشنویسی) ۱۳۷۷ انتشارات علمی- تهران ۱۳- تنفس ممنوع (طنزسیاسی) ۱۳۸۱ امریکا ـ دهخدا ـ (چاپ اول) ۱۴- تنفس ممنوع (طنزسیاسی- چاپ دوم) ۱۳۸۲امریکاNEWHORIZONS
۱۵- فکر گمشده (شعرهای تازه) ۱۳۸۲ انتشارات تابان – امریکا ۱۶- یک تکه از زمان (۷۶۰ pages) ۱۳۸۳ انتشارات تابان – امریکا ۱۷ – بوی گمنام خاک خیس (سی. دی با صدای شاعر و موزیک متن از بامبوس) ۱۸ – لبخند ناتمام (گزیدهی شعرهای کوتاه، فارسی/انگلیسی): برگردان به انگلیسی: دکتر گرامی ۱۹- لبخند قدیمی+ زورق کاغذی (ترانه- خواننده بتی) – نامه- پیغام (شیفته آمریکا) بخشنامه (ایران) ۲۰ – تذکره الاشقیاء گزیدهای از طنزهای سیاسی جلد ۱ و ۲- بهار ۲۰۱۵ شرکت کتاب آمریکا
او «تذکره الاشقیاء» گزیدهای از طنزهای سیاسی جلد ۳ و ۴و ۵ را نیز در دست انتشار دارد.