مجید نفیسی : به جلال آلاحمد برای صدمین سالگرد تولدش
برای صدمین سالگرد تولدش
به جلال آلاحمد
مجید نفیسی
از غرب زده شدی
و بازگشتی از شوروی
به بُنههای بلوکِ زهرا
و کیبوتصهای ولایتِ اسرائیل.
ماشین, جانت را افسرد
و حزب, رویایت را آشفت.
پس در جستجوی شرق
نفرینِ زمینی شدی
که بنهی دهقان بود
و وقفِ مرقدِ آقا.
در جوانی از خانهی پدری بیرون زدی
و شرشرِ ناودانِ کوچکت
در توفانهای سیاسی گم شد.
اما کندوهای عسلت مورچه زد
و بزهای کاغذخورت را
نفتکشها از جزیرهخارگ تاراند
تو پاپس کشیدی و چون خسی
به شبستانِ پدر بازگشتی.
چون نثرِ زیبایت شتابزده بودی.
افسوس, سه نسل
آن را چون شیشهی عرقی سرکشید
که هنوز از سردردش در شکایت است.
میخواستی نیروی سوم باشی
در برابر دو ابرقدرت
افسوس, ملاناجیات
خود دجالی از آب درآمد.
در آرزوی فرزند بودی.
این است سنگنوشتهاش بر گورت.
اگر امروز زنده بودی
با هم ازین خانه بیرون زدهبودیم.*
شانزدهم فوریه هزارونهصدوهشتادوشش
*- جلال آلاحمد برجستهترین روشنفکر مستقل ایران در دههی چهل بود. او ده سال پیش از انقلاب درگذشت اما اسلامگرایان او را به دروغ به خود نسبت میدهند. در این شعر به عناوین ده تا از کتابهای او اشاره شده, از جمله رسالهی “غربزدگی” و ترجمهاش از کتاب “بازگشت از شوروی” نوشتهی آندره ژید. من او را یکبار در پانزدهسالگی در تهران دیدار کردم.