ابراهیم محجوبی: اُتوفیکسیون
ابراهیم محجوبی:
اُتوفیکسیون
آشنائی مختصر با یک ژانر ادبی
اُتوفیکسیون ( Autofiction) که امروزه به یکی از ژانرهای ادبی تبدیل شده است، ترکیبی است از اُتوبیوگرافی و فیکسیون. به زبان ساده: شرح زندگی در قالب تخیل. و یا ریختن خویشتن در قالب تخیل. مانند کاری که خانم ” آنی اِرنو “، فرانسوی در نوشته هایش در پیش گرفت و چند سال پیش برنده جایزه نوبل نیز شد. این نوع کار ادبی، در واقع چیزی میان خود زندگینامه و رُمان و یا میان خاطره نویسی و رمان محسوب می شود. اصطلاح اُتوفیکسیون را نخستین بار در سال ۱۹۷۷، یک نویسنده فرانسوی یهودی تبار با نام ” سرژ دوبرووسکی ” به کار برد. او که سالیان دراز تجربه تلخ و دردناک اشغال میهن اش از سوی ارتش نازی را همچون بار سنگین روحی بر دوش کشیده بود، همواره در پی نوشتن آن تجربه ها برآمده بود. اما نتوانسته بود قالبی مناسب و دلخواه خویش برای آن بیابد. پیش خود می اندیشید: “آخر چه کسی به زندگی من توجه نشان می دهد؟” و نیز ” من که در شمار آن مردان بزرگ نیستم که پیکره هایشان را بر پا می دارند، پس باید بتوانم از راهی دیگر و مخفیانه وارد معرکه شوم. با یاری تخیل، می توانم زیر پوشش رمان، به درون آنچه می خواهم بخزم.”
اگر به سخن آن نویسنده توجه شود، شاید بتوان به راز اصلی موفقیت اُتوفیکسیون نیز در سال های بعد پی برد. زیرا، این سبک کار، برای هر فردی که زندگی خویش را به قدر کافی جدی می گیرد، امکان می دهد تا آن را به داستانی ادبی تبدیل کند. همچنین با آن سبک، انسان های کاملاً معمولی، آنهائی که در جریان رویدادهای مهم جهانی، نه در متن بلکه اغلب در حاشیه جای دارند، می توانند به بازیگر تبدیل شوند. به ویژه، اُتوفیکسیون می تواند برای بسیاری از انسان های جامعه، وسیله و نقش رهاننده ایفا نموده و جایگاه اجتماعی درخور به آنان ارزانی دارد. برای انسان هائی که به خاطر رنگ پوست، مذهب، جنس، خاستگاه قومی وجغرافیائی، هویت و گرایش جنسی، سن و یا حتی مشخصات جسمانی همواره مورد تبعیض واقع شده و جدی گرفته نمی شوند. این، نخستین جنبه جذاب اُتوفیکسیون است. گیرائی دیگر آن، در کنش های متقابل تجربه های فردی و اجتماعی است. به سخن دیگر، آنچه بر کشش و جذبه اُتوفیکسیون می افزاید، همانا در آمیختن بی تائی و منحصر به فردی شخص – که همان ” من ” باشد – و تنوع پیوندهای اجتماعی اوست. اُتوفیکسیون نقش های دیگری نیز می تواند بازی کند: یکی اینکه، این پرسش را برای افراد پیش می آورد که کدام جنبه زندگی شان می تواند جالب باشد. دیگر اینکه، به انسان ها این امکان و انگیزه را می دهد تا بر هراس و فروتنی خویش چیره شده و زندگی شان را موضوع کار ادبی قرار دهند. البته، وارد شدن به این عرصه، محدودیت ها، دشواری ها و پیچیدگی های خود را دارد. مثلاً، در مراجعه به زندگی خود و در پرداختن به افراد نزدیک و دور خویش، تا کجا می توان پیش رفت. و یا در کشیدن آن افراد به دنیای تخیل های خود تا کجا و چگونه می توان عمل کرد که مرزهای اخلاقی را زخمی نکند. اینجاست که کار نویسنده اندکی دشوار می گردد.
در پایان، این را نیز بگویم که اُتوفیکسیون مخالفان و منتقدان کمی ندارد. از نطر اینان، رواج این ژانر ادبی سبب می گردد که هر کسی، بی اعتنا به صلاحیت و قابلیت ادبی اش، برای نوشتن خیز بردارد. و این، به سطح و کیفیت آثار ادبی و کل ادبیات آسیب می رساند. با این همه، در حال حاضر، ژانر اُتوفیکسیون در بیشتر کشورها علاقمندان زیادی دارد و مدام افراد بیشتری، چه در نقش نویسنده وچه خواننده، به آن روی می آورند.