م. رشید: خطوط
م. رشید
خطوط
……………………………….
مشت هایت را باز کن.
کف دستان ات را’
به چشمان من بسپار.
خطوطی هست انجا’
که می گویند راوی گذشته ها است.
می دهند خبر از اینده’
و هر انچه که خواهد شد.
اماهر چه میدهم تیزی به چشمانم’
نیست خطوطی از پیشتر ها’
دردستان تو’
محو اند میان شیار وترک’
گره و مرده تاول ها.
نداری گذشته ای.
انگار هرگز نبوده ای.
اما ازلابلای این تابلوی رنج’
می توان به سختی دید’
ردی از اینده ات.
یک دو راهی:
یا باز هم نبودن’
و ماندن در انتظار آخرخط.
جایی که خواهی مرد’
از فلج دستها ‘
قبل از انکه بایستد قلب ات ازتپش.
ویا می گویی بس است دیگر’
.وفرامی خوانی رفیقان را’
به دیدن دست هایشان’
تا ببینند همه’
تصویر هولناک خویش در این ایینه.
وانگاه خاموش می کنید کلید ها را’
یکبار برای همیشه.
تا عیان شود رد تاول وشیار’
در هر انچه که ساخته اید.
بلرزند خدایان.
قفل شود بازار.
بایستد زمان.
خواهید دید انگاه’
چرخش هر خط مرئی ونامریی’
هر کف دست’
سوی خورشید. سوی ناهید.**
م_ر
۱۴۰۳/۲/۲۶
**در کف بینی بخش هایی از کف دست به نام سیارات نامگذاری شده اند