حمیدرضا رحیمی؛ از میان مکتوبات فدوی

 

حمیدرضا رحیمی

 

از میان مکتوبات فدوی

طنز نوشته های هفتگی

www.hazl.com

در انواع زباله دان !

فدوی تا آنجا که بیاد دارد از میان زباله دانها، با  زباله دان تاریخ، کم و بیش آشنا بود. نوع دیگری نیز در اوکراین سراغ دارد که ملت،مسؤلین بی لیاقت و کفایت را، بجای پاداش های نجومی،بوجه زیر،در آن می اندازند ( عکس ۲ و۳) که ملت البته بابت آن، به انواع اتهام های ریز و درشت، مانند: سبّ ائمه ی طاهرین ،توهین به رهبری توهین به مسؤلین نظام ،مشوب کردن افکار عمومی، توطئه بر علیه نظام، شرب مسکرات، حمل و استعمال مواد مخدر ….متهم و بلکه محکوم نمی شود !.در حاشیه عرض می کند که آن ملت شانس دارند که کارشان با یک سطل آشغال راه می افتد،لکن نیاز ما به سطل آشغال، یکی دو تا نیست .

 

باری  فدوی امروز با نوع دیگری از زباله دان ، و این بار درهلند آشنا شد بنام “زباله دان پسته ی اسلامی”  ! اما قضیه وجه دیگری نیز داشته است که در آن سفیر داعش وطنی برای لحظاتی فراموش کرده است که در یک کشور اروپائی پیشرفته،مشغول اتلاف دارائی های مردم غارت شده ی ایران است، و نمی تواند مانند زمانی که در ام القراء است، نیمی ازسکنه کشوری را که زنان باشند، نادیده بگیرد؛ در این پیوند از دویچه وله بخوانید:

نماینده پارلمان هلند هدیه سفیر ایران را به زباله‌دان ریخت ! / تیتر

و در ادامه ی خبر حیرت اثر :

او پاکت هدیه ارسالی سفیر ایران را در برابر دوربین گرفت و گفت: «من این پاکت را دریافت کرده‌ام که بسته‌ای پسته در آن است.» کرول توضیح داد، این پاکت تنها برای نمایندگان مرد فرستاده شده و زنان از این بسته دریافت نکرده‌اند. به همین دلیل من این پسته‌ها را به سطل آشغال می‌ریزیم..

و طرفه اینکه:

یک کمیسیون مجلس ایران واکنش نماینده پارلمان هلند در قبال هدیه کریسمس ایران را “زشت” خواند و آن را محکوم کرد. ازآنجا که سفیر ایران هدیه‌ها را تنها به نمایندگان مرد ارسال کرده بود، هنک کرول آن را به زباله‌دان ریخت

زیاده ارزی نیست که دود فرمائید

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

علاج واقعه بعد از وقوع

 

فدوی اساس را بر این می گذارد که خوانندگان محترم ضدانقلاب در جریان وقایع اتفاقیه دارالخرافه هستند که شوربختانه نمی توان روز بی حادثه و ماجرائی را در آن سراغ گرفت. پروندهء برادران اما، قطورتر از آن است که فدوی حتا جان ورق زدن اش را داشته باشد! فلذا همین دو سه فقرهء اخیر را بعنوان مستوره با خودش مرور می کند تا رستگار شود.

و اما ماجرای شلیک موشک ناو “جماران” به ناوچه “کنارک” در یکشنبهء گذشته، که شوربختانه بالغ بر چهل تن تلفات و شماری زخمی نیز داشته، در ذهن فدوی و احتمالاً خود شما، بی اختیار به سناریوی سرنگونی هواپیمای اوکراینی که ۱۶۷ سرنشین آن نیز مورد عنایت موشک های سرداران سپاه قرار گرفت، گره می خورد! و همینجا فدوی گرفتار این پرسش از اعلیحضرت العظما علی(ع)خامنه ای دامت تخریباته می شود که «تصدق تان شود!، موشک های شما، چرا اینقدر بازی گوشند؟!.»

باری فدوی به اینجا که رسید، ناگهان خوفِ وقوع ِ آن زبانزد معروف برش داشت که می گوید: ” تا سه نشه، بازی نشه!” و داشت در فکر پریشان اش، دنبال سومی اش می گشت! که خوابی که برادران برایمان خواهند دید از چه قماشی می تواند باشد!؟ و در ادامه، به این نتیجه رسید که با توجه به  اینکه دو فقرهء پیشین در هوا و دریا اتفاق افتاده اند، پس فینال که فقره سوم باشد، باید در زمین رخ بدهد!.. بعد اما یادش آمد که برادران آتش به اختیار، آن را پیش از این و بعنوان تکلیف شرعی انجام داده اند! مراد فدوی، دستکم هزار و پانصد مردم عمدتاً جوانی بودند که  در آبان گذشته، از دم ذوالفقار حضرت آقا(ضپ) *گذشتند…

پی نوشت

* ضپ: مسُتخرج از فرهنگستان فدوی، و مخفف ضاعف الله پُرستاته است!

بپایان آمد این جوهر،شکایت همچنان باقی !..

والله الموفق والمعین

۲۱ می المُیّف از برجام الحرام سنه ی ۲۰۲۰ ترسائی

کتبه الفقیر کمتر از قطمیر، فدوی

تا درودی دیگر، بدرود

www.hazl.com

 

به نقل از «آوای تبعید» شماره ۱۵