حمید دادپور جویندگان زندگی در تابوت

حمید دادپور

جویندگان زندگی در تابوت

نویسنده: ائل اوجا آتالی***

 

آخرین رمان نویسنده‌ی جمهوری آذربایجان (آذربایجان شمالی) خانم ال اوجا آتالی «در زندان حزب‌الله» نام دارد که این کتاب خود شامل چهار فصل میباشد.

فصل اول: «تراومای انقلاب»

فصل دوم: «سه وعده، سه خواسته»

فصل سوم: «سمفونی خونین»

فصل چهارم: «جویندگان زندگی در تابوت»

این رمان رویداد انقلاب اسلامی را به عنوان ایده ای معرفی می کند که توسط ایالات متحده‌ی آمریکا پروده شد و بدست امام آیت الله خمینی -که تحت امر کاخ سفید بود – به اجرا در آمد.*

امام (خمینی) بلافاصله بعد از انقلاب برای کنترل توده ی مردم دستور به بر‌پایی چوبه های اعدام در اطراف اماکن عمومی همچون بازار، خیابان، دانشگاه، مدارس و حتی مقابل زایشگاهها داد. هدف وی از ایجاد سیستم ترس و وحشت تربیت و تابع کردن مردم بود.

قهرمان رمان دختر ده ساله ای بنام فاطمه کریمی است که در اولین سال انقلاب یکروز صبح زود وقتی که از خواب برخاسته و شاهد یورش مردمی میشود که از مسیری تنگ بطرف میدان شهر می دوند،کنجکاو شده و بدنبال آنها راه می افتد.

صحنه ای که شاهد آنست، اولین تراومای زندگیش میشود: پاسداران انقلاب مقابل چشمان مردم، در حال دار زدن انسانی هستند.

در نگاه اول، این همه برای دختر جوان یک نوع بازی و چشم بندی برای سرگرمی مردمی که در میدان جمع شده اند، به حساب می آید. فقط بعد از فهمیدن اصل قضیه لرزه بر اندام دختر جوان می افتد و ضربه ی روحی سختی بر او وارد می شود.

این حادثه، اعدام معلم اش علیرضا شکری افشار -که خواندن کتاب «ماهی سیاه کوچولوی» صمد بهرنگی را به او توصیه کرده بود- و همچنین بهرام افشاری را که کتابخانه ی شخصی خود را به کتابخانه عمومی بدل کرده بود، تداعی کزد. کتابهای کتابخانه ی بهرام افشاری  با ریخته شدن در خیابان به آتش کشیده شده بودند.

دخترک همراه با پدرش به Zoomagaza** رفته و با خرید و نگاهداری ماهی های سیاه کوچولو سعی در عزیز نگاه داشتن خاطره ی معلم اش نموده بود.

فصل سوم رمان با نام « ارکستر خونین» زندگی پر مشقت فاطمه را در زندان ۴۸۰ نفری زنان شهر ارومیه به تصویر می کشد. مکانی که در آن همراه با شکنجه ها، اعدامهای دسته جمعی به وقوع می پیوندد.

در این فصل از کتاب سرنوشت صدها انسان آزاد اندیش و مستقل که با اتهامات واهی به بند کشیده شده اند، توصیف می شود.

روزهای چهارشنبه و یکشنبه مخصوص اعدامهای دسته جمعی است. صبحها بلافاصله بعد اذان صبح اسامی زندانیانی که عصر آنروز باید اعدام شوند، توسط خواهران زینب پاسدار خوانده می شود. بعد از اذان ظهر دختران جوان (توسط زندانبانان) صیغه شده و بعد از ازاله ی بکارت با اذان عصر آنها را بر بالای تپه ای که در نزدیکی زندان واقع شده جمع کرده و گلوله باران می کنند. دلیل ازاله ی بکارت دختران جوان، فتوای امام خمینی است. چون بر اساس آموزه های دینی دختران باکره بعد از مرگ به بهشت می روند، برای جلوگیری از بهشتی شدن این محبوسین، از آنها ازاله ی بکارت می شود. بعضی روزها بیشتر از چهار صد نفر را اعدام میکنند در حالیکه نود و نه درصد آنها هنوز  دادگاهی نشده اند.

طبق توصیه ی آیت الله مکارم شیرازی به آیت الله خمینی، فتوای وی مبنی بر “اعدام کفار و مرتدین” برای از بین بردن دشمنان انقلاب و پاک کردن آنها از عرصه ی گیتی کافی بوده و دیگر احتیاج به آزار و اذیت اضافی آنها نمی باشد.

فرمان امام خمینی مبنی بر قتل عام دسته جمعی زندانیان در تابستان سال ۱۳۶۷، بخش مهمی از کتاب را به خود اختصاص می دهد. اعدام بیش از دوازده هزار زندانی سیاسی در این بخش از کتاب با تصاویر و داستانهائی بدیعی نقل می شود.

در فصل «سه وعده و سه خواست» کتاب، مولف به تلاش ایالات متحده ی آمریکا برای یافتن فناتیکی برای انقلاب اسلامی ایران و در بخش «مرده ای که امام از آن هراس داشت» به سرقت افکار امام خمینی توسط علی شریعتی به شکل مبسوطی پرداخته شده است. در همین بخش به طرح آیت الله برای باکو و رودررو شدن او در میدان آزادی باکو با لنین و دیالوگ کمونیست- فناتیک و نقشه ها و درگیری های آنها برای تسلط بر آذربایجان شمالی پرداخته شده است.

در بخش «جویندگان زندگی در تابوت» افکار ضد انقلابی بصورت حکایت نقل می شوند و مولف به شکلی ناگهانی خواننده را از قرن بیستم به دوران برده داری پرت کرده و به او نشان می دهد که خورشید نه فقط منبعی برای گرما بلکه بیشتر عاملی برای درک بهتر مسایل می باشد.

در این بخش از کتاب با خواندن تصویر صحنه ی اعدام قهرمان داستان فاطمه و پیام تلفنی از داخل زندان به پدرش که “چشم تان روشن، دخترتان با خونش گناهانش را شست”، می توان عذابی را که تمامی پدران و مادران اعدام شدگان بعد از شنیدن خبر اعدام عزیزانشان کشیده اند در سیمای پدر فاطمه آلله کریم مشاهد کرد. به خاطر اینکه دخترش قبل از اعدام برای یک ساعت صیغه ی یک زندانبان شده است، از پدر تقاضا میکنند که برای چشم روشنی مقداری شیرینی به مبلغ پنجهزار تومان خریده و بین کارکنان زندان پخش کند.

در مقابل خواسته ی پدر برای تحویل جنازه ی دخترش، از طرف رئیس زندان مورد تمسخر قرار گرفته و تحقیر می شود.

کفار همچون انسانهای عادی به خاک سپرده نمی شوند. آنها در تاریکی شب در گورهای جمعی بی نام و نشان، بطور ناشناس و بدون کفن دفن میشوند. به خاک سپردن اعدام شدگان بدون کفن در گورستان خاوران یکی از اعمال غیر انسانی بعد از انقلاب محسوب می شود. طبق فرمان امام خمینی مهریه و شیربهای دختران اعدام شده نیز به والدین آنها پرداخت شود.

سرانجام الله کریم مومن وقتی از زندان به خانه برمی گردد، در گوشه ای می نشیند. وقتی صدای اذان ظهر شنیده میشود، برای اولین بار در عمرش اقدام به عبادت نمی کند. معلوم می شود که رژیم همراه با دخترش ایمان و اعتقادش را هم از او گرفته است.

با صدای اذان، اکواریوم ماهیهای سیاه (کوچولو) را به سینه اش فشرده و به طرف دریای پهناور روانه میشود.

می توان گفت که با رمان «در زندان حزب الله ایران» ائل اوجا آتالی، ماهیت خمینیسم برای اولین بار به کمک تصاویر داستانی بدیعی به شکلی سیستماتیک روشن شده است.

 

* نویسنده همانند خیلی های دیگر بر این باور است که انقلاب بهمن ۱۳۵۷ به دستور و هدایت کاخ سفید انجام پذیرفته است.

این تئوری توطئه اگر چه از طرف بسیاری پذیرفته شده است، لاکن سیر رویدادهای چهل و سه سال اخیر پوچ بودن اینگونه نظرات را بارها و به انحای مختلف ثابت کرده است.

** فروشگاه بزرگ برای فروش حیوانات کوچک خانگی و محصولات مرتبط با آنها.

***درباره نویسنده کتاب:

خانم ائل اوجا آتالی متولد ۱۹۶۶ در جمهوری آذربایجان است، او تحصیلات دانشگاهی خویش را در باکو به اتمام رسانده است. کتاب در “زندان حزب الله ایران” حاصل حدود ده سال فعالیت مستمر اوست. خانم آتالی جمعا مولف ۳۷ جلد کتاب میباشد. او ساکن شهر استکهلم در سوئد میباشد.

به نقل از “آوای تبعید” شماره ۳۹