اسد مذنبی؛ نحوه بوسیدن لب منتقد

 

اسد مذنبی

 

نحوه بوسیدن لب منتقد

 

علوی وزیر اطلاعات: ما لب منتقد را می بوسیم

یکی را در بلوار کشاورز گرفته بودند چون روز روشن و جلو چشم هزاران سواره و پیاده، زیدی را به حالت “فرنچ کیس” می بوسیده. و شاهدان واقعه که انتظار بی عفتی و بی عصمتی در حد تیم ملی نداشته اند، به رگ غیرتشان برمی خورد و زنگ می زنند به گشت ارشاد و پلیس ۱۱۰ و آتش نشانی و منکرات و بسیج و سپاه. و جواب می شنوند که با وجود ۷ هزار گشت نامحسوس و ۷۰ هزار پلیس محسوس چنین چیزی امکان ندارد. فرماندهی ناجا نیز با قاطعیت استدلال می کند که درست است که هر ساعت هزاران بی ناموسی در مملکت رخ می دهد، ولی مگر بیل به کمر حکومت اسلامی خورده که کسی روز روشن جرأت چنین حرکت ناشایستی به خود بدهد پ اهمیتی نمی دهند.

ملت هم وقتی می بینند از مراکز کذایی بخاری بلند نمی شود دست به دامان پلیس اخلاقی پایتخت و رئیس خداجوی آن سردار حسین ساجدی نیا می شوند و جهت نجات جان رهگذرانی که برخی هایشان با دیدن چنین صحنه ای از حال رفته و تعدادی نیز جان به جان آفرین تسلیم کرده بودند، استمداد می طلبند.

ناگهان پلیس امنیت اخلاقی با توپ و تانک و هلی کوپتر و پهباد از زمین و هوا حمله می کنند (متاسفانه تهران به دریا وصل نیست والا شاید از دریا نیز حمله می کردند). سرانجام خاطیان دستگیر و تحت الحفظ به مرکز پلیس امنیت اخلاقی در خیابان انتفاضه منتقل می شوند.

خبر به مجلس و بیت رهبری و امامان جمعه و لباس شخصی ها و مجمع تشخیص مملکت می رسد و در کمتر از نیم ساعت قضیه مثل توپ در مملکت صدا می کند. بلافاصله شورای امنیت ملی تشکیل جلسه می دهد و مقام رهبری نیز با صدور اطلاعیه ای از مردم می خواهد قضیه را کش ندهند.

***

طرف را با زیدش به شورای امنیت ملی می برند و قبل از هر چیز از آنان آزمایش خون و ادرار و تست الکل و تست هوش می گیرند تا مطمئن شوند در عالم هپروت به سر نمی برند.

وقتی می بینند همه چیز سرجایش است، اعضای شورا دسته جمعی تصمیم به بازجویی می گیرند و می پرسند که آیا این خانم نامزد شماست؟

خیر.

خواهر شماست؟

خیر.

مادر شماست؟

یارو از کوره در می رود و جواب می دهد مگر خل و چل ام که روز روشن خواهر و مادرم را وسط خیابان ببوسم!

می پرسند بی ناموس، پس چه نسبتی با این خانم داری؟

طرف هم خیلی خونسرد جواب می دهد، هیچی!

می گویند پس تا اعدام ات نکرده ایم بگو قضیه چی بوده و داد می زنند بدبخت حالیت نیست مملکت را بهم ریخته­ای.

طرف این بار با خونسردی بیشتری پاسخ می دهد ایشان از بنده انتقاد کردند، یعنی بنده داشتم می رفتم ایشان هم داشتند می آمدند. ناگهان این خانم بدون هیچ ملاحظه ای به بنده گفتند آقا زیپ شلوارت باز است. بنده هم شروع کردم به بوسیدن ایشان!  و ادامه داد: بنده نعل به نعل فرمایشات وزیر اطلاعات را اجرا کرده ام چون آقای محمود علوی چند روز قبل در تلویزیون فرمودند: لب های منتقد را باید بوسید. این خانم هم از بنده انتقاد کردند و بنده هم ایشان را بوسیدم.

شورای امنیت ملی که خود را برای همه رقم سفسطه و مغلطه از سوی فرد خاطی آماده کرده بودند، شوکه شده و پشت درهای بسته و با حضور مقامات عالی رتبه نظام به بحث و بررسی و چند و چون قضیه پرداختند و سرانجام پس از استفسار از مراجع عالیقدر اعلام کردند که جوان خاطی باید به اشد مجازات محکوم شود چون عمل آن خانم هشدار بوده، نه انتقاد.

 

به نقل از آوای تبعید» شماره ۱۵