علی آشوری؛ ژانی گهل و انقلاب
علی آشوری؛
ژانی گهل و انقلاب
فرهنگ انسانی به نظر بسیا ری از متفکرین و فیلسوفان روزگار ما محصول زبانآوری است که در نظامی از نشانهها، معناها را با مدارهای ارتباطی قرار میدهد. فهم شیوههای پیوند و بنیادهای زبانی را ه را برای مفهومسازی مناسبات انسانی فراهم میکند و از این طریق است که فرهنگ ساخته میشود .
از سوی دیگر زبان خود در ریخت و نشانهها و واژهبندیاش و نیز در ترکیب و همنشینی و مانور با دیگر زبانهاست که یکدیگر را معنامند میکنند. میان جوامع انسانی پیوند و ساحت نشانههای ارتباطی بدین گونه گسترش پیدا میکند.
هر واژه که زاده میشود سرگذشت و سیر و حکایتی را در بر دارد، و یا به عبارتی دیگر زبان – واژه تاریخی را از سر می گذراند و از این جنبه است که زبان و واژههایش تاریخمند میشوند. زمینه پژوهش تاریخی زبان و واژه از این منظر قابل اعتناست.
ریشه و تبار هر واژه فهم بنیادین و یا جان فرهنگی آن زبان را برمیتابد. زبان کردی که از خانواده زبانهای هند و اروپایی – ایرانیست نیز یکی از این ریختهای متفاوت زبانی (فرهنگی) را در بافت رنگ و رنگ ویژه فرهنگی خود پی ریخته است. برای نمونه با نگاهی به ریشه واژهای در این زبان متوجه خواهیم شد که چه رنگآمیزی و مفهومسازی ویژهای از دل آن بیرون میآید و مهری متفاوت به درک فرهنگ آن جامعه (جامعه کردزبان) میزند .
در هیچ یک از زبانهای هند و اروپایی و هند و ایرانی واژهی مناسبی برای “انقلاب، تحول و یا دگرگونی“ که برابرنهاده رولوسیون در زبانهای اروپاییست (به لحاظ پژوهش در ریشهشناسی واژههاست که میتوان گفت به گونهای بنیاد شکلگیری فلسفی یک زبان – فرهنگ را پیریزی میکند) و جود ندارد .
اگر به ریشه واژهی Re -volition بر گردیم Re به معنای تجدید و دوباره است و ولوشن واژهای لاتینی است که از ولو volo گرفته شده است که به معنای آرزو، میل، اشتیاق است که خود نیز از واژه کهن هند و آلمانی [گوتیک] will یا wailjon که در معنای خواست و آرزو است، آمده است که برابر to wish انگلیسی است)
به گمان من فقط در زبان کردی میتوان واژهی مناسب بار سنگین و گستره ابعاد این دگرگونی اجتماعی را دید که در این زبان بکار برده میشود، واژهای که مفهوم “تحول و یا انقلاب“ را از منشاء آن تا زمینه شکلگیری و بروز آن را همگی و همه جانبه در بر داشته باشد. در زبان کردی واژهی ژانی گهل برابر “انقلاب“ بکار رفته است که در ترجمه فارسی آن درد زایمان گفته و نوشته میشود .
این واژه در این زبان به زنان آبستنی اطلاق میشود که از هنگامی که نطفه در آنان بسته میشود به اشکال و درجات متفاوت درد میکشند تا هنگام زایمان که با درد شدید و فریاد همراه است. همانطور که گفته شد معنی آن به فارسی درد زایمان است. معنای تحت لفظی آن این است ژان یعنی درد و گهل به معنای میان پا است و همچنین گهل به معنای توده و یا خلق، مردم، نیز گفته میشود. (چنانکه در معنای همراه نیز استفاده میشود) .
از همین روی “انقلاب“ به کوردی در این معنا دردی است که مردم از نطفهای که در جامعه بسته میشود و آرام آرام همراه درد خفیف تبدیل به موقعیتی میشود که میبایست از آن بیرون بیاید و رها شود. حال این موقعیت را که میشود نوزاد خواند که در گیر فهم و ایده تازه است، البته به چرک و خون آمیخته است و گاه نیز به صورت ناقص و یا حتی مرده، اما محکوم و محتوم به بیرون آمدن است. چنانکه به تجربه دیدهایم و یا در مورد و چند و چون انقلابات خواندهایم. بدین گونه است که انقلابها نتیجهی نطفههایی است که دردل (زن – زندگی) چنانکه در دل (اجتماع – جامعه) بسته میشود و جنین میشود و چیزی تازه میآفریند و باید بیرون بیاید. حال چه بهتر که قابلههای ماهری همراهیاشان کند که آن چیز (واقعیت – نوزاد) سالم باشد تا توان زدودن چرک و خون را داشته باشد و به تیمارداری پر از شور و شعور و مهری منجر به سلامت و زندگیساز در آن چیز شود. ضمنا یکی از رمانهای کردی با همین عنوان (ژانیگل) و مضمون با ترجمه زنده یاد محمد قاضی به فارسی ترجمه شده است .
به نقل از “آوای تبعید” شماره ۲۷