سرگی دمیدوف درختان مقدس در باور ترکمنها
سرگی دمیدوف
درختان مقدس در باور ترکمنها
ترجمه از: رحیم کاکایی
درختان، همانند پارهای دیگر موضوعات بی جان طبیعت، جهان نباتات و حیوانات ترکمنستان، جای مهمیرا در افسانهها و باورهای ترکمنها که از دوران پیش از اسلام حفظ شدند، اشغال میکنند. بخشی از آنها – بازتاب بازنمودها و تصورات باستانی کشاورزان دهنشین ایرانی زبان آسیای مرکزی دوره پیش از ترکان است، که نزد آنها کیش گیاهان جای ویژهای را داشت (کافی است سیمای حامیفرهنگ کشاورزی بابا دایخان (۱) را بخاطر بیاوریم). بسیاری عناصر زندگی و فرهنگ که مقدم بر قشر و سازند قومیو اتنیکی هستند بصورتی نو توسط مردمان ترک زبان درک شدند و بخشی از این عناصر را خود این گروه قومیدرخود گنجانده شد. بنحویکه حتی تصور درخت اساطیری زندگی ایرانیان باستان بنام درخت حیات که در آن هر برگی که ظاهر و زوال مییابد مظهر انسان زنده برروی زمین بود، درشکل گرته برداری ترک زبانی عمرآغاجی (درخت زندگی) (۲) دراسطوره شناسی ترکمن وارد شد. طبق تصورات موهوم پرستانه مذکور، زنگ توی گوشهای این یا آن شخص آنگاه بوجود میآید که با مرگ کسی برگ مربوطه با نام او از شاخههای این درخت کنده میشود و به آرامیچرخش کنان سرراه برخوردن برگ با نام همنام آن روی زمین میافتد.
طبعا، درختان، چه بلحاظ فرهنگی و چه جهان نباتات وحشی ترکمنستان نقش مهمیدر زندگی روزمره ترکمنها، بویژه درمناطق کشاورزی بمثابه منبع تغذیه وحرارت و همچنین به عنوان مصالح ساختمانی بازی کردند و میکنند. دراثر تحقیقی بزرگ « گیاهان وحیوانات در افسانهها و باورهای ترکمنها»، که مولف این سطور چندین سال پیش تدارک دید، اما متاسفانه انتشار آن ممکن نشد، بیش از بیست گونه درخت بازتاب یافتند. برخی ازآنها را ما در گفتمان کنونی بطور مختصر اشاره میکنیم.
در گیاهان موجود درنزد ترکمنها درخت “داغدان” جای ویژهای را اشغال میکند – درختی که تنها در مناطق کوهستانی یافت میشود وتا اندازهای کمیاب است. در ادبیات علمی این درخت بعنوان درخت سنگی (۳) یا داغداغان قفقازی (۴) شناخته شده است. “داغدان” بویژه به درهها و شکافهای کوه جاییکه در ترکها وشکافهای سنگی آب باران ذخیره میشوند علاقمند است. مختومقلی بزرگ در یکی از اشعار خود ضمن توصیف از کوه حصار(۵) در منطقه “غارری غالا” ترکمنستان، ازجمله اشاره میکند که آن – « بیلی داغدانلی» است، یعنی «کمرگاهش پر از درخت “داغدان”» است. خاصیت غیرمعمولی چوبهای این درخت نسبتا کم ارتفاع، که بیشتراز چهار- پنچ متر نیست و دارای استحکام و ثبات فوق العاده در برابر پوسیدگی است– مدتها است که توسط انسان گوشزد شده بود. از این رو درخت داغدان، همپای درخت “آرچا” ( درخت اُرس) بعنوان تیر چوبی حامل سقف در ساخت و ساز خانهها و همچنین در ساختن برخی لوازم خانگی برای استفاده طولانی مدت بکار میرفت: مثلا برای پایههای چوبی زین شتر (هاتاپ، خاتاپ: ترکمنی)، دستگاه بافندگی (غیلیچ : ترکمنی)، دسته یا دستگیره سنگ آسیاب دستی و غیره. اما در میان صنایع دستی از درخت داغدان از زمانهای دیرین طلسم چشم زخم بیشترین شهرت را پیدا کردند ، که تحت همین نام از چوبی که ازآن درست میشوند معروف هستند. سفیدی چشمی، که نگاه را جذب و مانند زره بدنی است، که او را از« خطرات» خنثی میکند و زمانی او خوب و نیک نیست، که با گذشت سالیان و دههها زرد وسپس قهوهای شوند. درباره داغدان بعنوان طلسم محافظ درجنوب ترکمنستان مورد زیر رایج بود.
ساحری (جادیغُوی) تصمیم میگیرد که نیروی سحرآمیز خود را نشان دهد و دید که شتری نزدیک میشود، ساحر نگاه خود را به او متمرکز میکند، به پیرامونیان خود اطمینان میدهد که شتر از نگاهاش باید بر زمین بیفتد. اما شتر تنها مکث میکند و نمیافتد. جادوگر از این امر بسیار به شگفت میآید، اما سپس معلوم میشود که پایه چوبی در زین شتر از چوب داغدان ساخته شده است. از نگاه جادوگر به پایه چوبی در زین شتر ترکی در چوب بوجود میآید، اما حیوان آسیبی ندید. طلسمهای “داغدان” اشکال بسیار گوناگون را دارند، همانند: شکل کدوی کوچک، شکل چرخ ،شکل قارچ، شکل شانه، شکل شاخهای نمادین قوچ (غُچاق.ترکمنی)، شکل نای کوچک لولهای توخالی و غیره. در بالای آنها بعنوان تزیین نقش و نگارهای ساده کنده کاری میشوند و دربیست – سی ساله اخیر این الگوها گاهی اوقات رنگ آمیزی میشوند. زنان این طلسمها را روی سینه میاندازند، درکودکان و برخی پیرمردان آنها به کلاه (۶) دوخته میشوند. روی درب ورودی منزل یا بر دروازهها بعنوان طلسم تنها یک قطعه چوب داغدان میتوان دید.
برای استفاده در مقاصد جادویی داغدان درسنن ملی نام درخت مقدس ( کرامتلی آغاچ) را گرفت، هرچند برخی از مصاحبه شوندگان آنرا به گروه « درختان ناپاک ونجس (حرام آغاچ) منسوب داشتند که کاملا در ارتباط با کاربرد خصوصیت داغدان علیه چشم « بد» و«ناپاک» قابل فهم است. نکته شایان توجه اینکه درخت آرچا (درخت اُرس)، که با داغدان براساس خاصیت چوبی خود رقابت میکند، بخاطر آن است که در طبیعت به مراتب بیشتر مشاهده میشود ( نایابی یکی ازشرایط بکارگیری در سحر است) و مفتخر به موادی برای تبدیل شدن به طلسم نشد. با این حال جالب است که نوک و انتهای تیرهای درختان آرچا (اُرس) که ده – پانزده سانتیمتر برجسته تر از پایه استوانهای جایگاه مقبره معروف سلطان سنجر درحوالی بایرام آلی هستند ( اثرمعماری تاریخی سده دوازده ) درسالهای شصت سده بیست بطوری که نویسنده این سطور بارها شاهد بود، توسط ساکنین محلی کنده کاری شدند. عقیده براین بود که این ذرههای کنده شده و برگرفته شده از مکان مقدس که شامل مقبره مورد نظر است، به سردردها بسیارکمک میکنند. گاهی اوقات درخت “آرچا” (درخت اُرس) نه به تنهایی، بلکه در آمیزه با مکان مقدس، همچنین به موضوع پرستش بدل شده است. چنانکه مثلا، با درخت آرچای (اُرس) واقع در دویست متر بالاتر از مکان مقدس شولان در منطقه غارری غالا روی داد. شاخههای این درخت کاملا با تکه پارچههای گره خورده نذری، با کمان اسباب بازی،با گهواره و با دیگر مطالبات خاص از قدیس پوشیده شده بودند.
ازجمله درختان مورد احترام درخت چنار بزرگ زیبا است ، که در طبیعت، شاید باز هم کمیاب تر از درخت داغدان دیده میشود و تنها آنجایی وجود دارد که چشمههای همیشگی آب هست. عقیده بر این است که نیروی درختان چنار به نیروی افسونگری مردم، که توسط دشمنان تعقیب میشوند درمیایند. نشانه این امرگویا برگ پنچ انگشتی چنار است، که یادآور پنچه انسان است. از این رو درختان چنار را همانند داغدان نباید سوزاند و بعنوان مواد سوختی استفاده کرد. معروفترین چنار در خاک ترکمنستان درخت « هفت برادران» بشمار میرود که در استراحتگاه کوهستانی شهرستان فیروزه در سی و پنچ کیلومتری عشق آباد است. درخت باقی ماندهی منحصر بفردی، که بیش از پانصد سال عمر دارد و از هشت تنه تشکیل شده ( یکی از تنهها خشک و ارّه شده است) وموجب حماسه زیبایی فیروزه و هفت برادران او شد که دلیرانه از خود در برابر انبوهی از دشمنان دفاع کردند و سرانجام ناگزیر شدند از نیرویی والاتر در خواست کمک کنند که آنها را به چنار تنومندی با هشت تنه درهم ادغام شده تبدیل کنند.
در دوران شوروی چنار« هفت برادران» یکی از نقاط تفریحی برای گردشگران متعددی شد که به اینجا از سراسر شوروی میآمدند. بسیاری افسانهها با برخی درختان دیگری که درترکمنستان مشاهده میشوند مرتبط هستند.
درختان درحال رشد در مکانهای مقدس، صرف نظر از جنس آنها مقدس بشمار میروند. آنها را نباید قطع، سوزاند و شاخههای آنها را خرد کرد. مرتکب شدگان چنین اعمالی گویا مجازات سخت در انتظارشان است. به این امر بویژه پیشامدی، که مولف این سطور شاهد ناخواسته ی آن شد مرتبط است. درآوریل سال ۱۹۶۰ برای من اتفاق افتاد که با همکاران انستیتوی فیزیک آکادمیعلوم ترکمنستان به گردش غار معروف بهردِن به حوزچه آب گرم زیرزمینی منحصربفرد آن برویم.
“مامد”، آذربایجانی چهل ساله و راننده کامیون نفربر ما با دو نفر ترکمن بومی درباره جنس درخت درحال رشد بر فراز محل ورود غار ، که نزد اهالی اطراف، بعنوان مکان مقدس « غُوو– آتا» (غار- پدر.) معروف است، گفتگو میکرد. او مدعی بود که این درخت انجیر است. مامد درحال بالا رفتن از درخت شاخهای را شکست و بعنوان اثبات حقانیت خود آنرا نزد ما آورد. اما در راه بازگشت، ضمن عبور از روستای گؤکجه که در دوازده کیلومتری عشق آباد، درجادهای هموار کامیون نفربر ما واژگون شد. با این حال از هفده نفر به انضمام خود راننده، هیجکس بطورجدی آسیب ندید. هنگامیکه پس ازمدت زمانی ما با مامد درباره این پیش آمد صحبت کردیم، او اذعان داشت که معتقد است اتفاق پیش آمده کیفر اعمال او است: ضمن شکستن شاخهای کوچک، او متوجه شده بود که به دیگر شاخههای این درخت تکه پارچههای زائران گره خورده بودند و درنتیجه این درخت همچنین مقدس بشمار میآید. مامد مرا مطمئن ساخت که خیال دارد گوسفندی بعنوان قربانی جهت آمرزش قدیس بیاورد. همانطور که میبینیم، درختان درتصورات ملتها اغلب درنوع خود بعنوان نمونهای از رابطه تنگاتنگ وبهم فشرده طبیعت وانسان عمل میکنند.
توضیح مترجم:
اسطوره شناسی: اسطوره آسیای مرکزی. (مؤلف : یلیسیه وا) بُوبُو- دِهقون- دراسطوره شناسی ازبکها، ترکمنها ( بابا – دایخان)، قیرقیزها ( بابا – دییقان)، قازاقها ( دیقان – بابا )، قارا قالپاقها ( دییخان – بابا) وتاجیکها ( بُوبُوی دِهقون) – خدای حامیکشاورزی.بُوبُو – دِهقون چهره پیش از اسلام بشمارمیآید. او درشکل پیرمردی تنومند (نزد قیرقیزها – بعنوان پرندگان) مجسم میشد. در اسطورهها او خصایص آشکار قهرمان فرهنگی را داشت. بر اساس یکی از آنها، بُوبُو – دِهقون نخستین گاو آهن را اختراع کرده است ، درعین حال آنچه جالب است،، یک بخش گاوآهن توسط شیطان به او تلقین شده بود. طبق اسطوره ترکمنی، با اشاره و راهنمایی شیطان، بُوبُو – دِهقون نخستین کانال آبیاری (قنات) را احداث کرد، اما آب در حفر خندق (آریق) آن جاری نمیشد. در آن زمان بُوبُو دِهقون تصمیم گرفت از شیطان حرف بکشد که اشتباه او درچیست. لباسهای قشنگ پوشید و نان کلوچهای را گرفت، او با ظاهری خوشحال از کنار شیطان گذشت. بدون اینکه تظاهری ازخود نشان دهد، او گفت:« یقین، بُوبُو – دِهقون پی برده که خندق (آریق) باید نه مستقیم، بلکه همانند رودخانه پرپیچ وتاب »باشد. نزد کشاورزان ازبک و تاجیک، که نخستین شخم و کشت نمادین را بعمل میاوردند ، تجسم زنده بُوبُو – دِهقون درنظرگرفته میشد. غالبا دیگر آیینهای کشاورزی را با خدا ارتباط میدادند. ترکمنهای جنوب غربی به بُوبُو دِهقون قطعات زمین ویژه را وقف کردند.
اؤمور آغاجی. ترکمنی .مترجم
درخت صخره شکن یا درخت آهنین نیزگفته میشود. نام علمی آن سلتیس، نام یک سرده یا جنس از تیره شاهدانگان و راسته گل سرخ سانان است.مترجم
درخت داغداغان یا تادانه دار با نام علمیسلتیس آوسترالیس ازخانواده نارون. در مناطق خشک و دامنههای صخرهای آسیای مرکزی،کریمه و قفقاز میروید. مترجم
حاسار.ترکمنی.مترجم
کلاه نقش و نگاردار همانند عرقچین.مترجم
***
نویسنده: سرگی دِمیدوف. مردمشناس
سرگی دمیدوف تحصیلات خود را در دانشکده اقتصاد و تاریخ دانشگاه دولتی مسکو بنام م.و.لمونوسف (شعبه مردم شناسی) بپایان میرساند. دمیدف ازسال ۱۹۵۹ تا اواسط دهه ۱۹۹۰ در جمهوری ترکمنستان شوروی زندگی و کار میکند. وی درسال ۱۹۵۹ درشعبه مردم شناسی انستیتوی تاریخ فرهنگستان علوم ترکمنستان شوروی استخدام شد، جاییکه بلاوقفه تا پایان سال ۱۹۹۷ در آنجا کارکرد. دمیدوف مولف هفت کتاب (پنچ مونوگرافی) و بیش از ۳۵۰ مقالات علمی در باره اعتقادات ترکمنها است. سرگی میخایلویچ دمیدوف بازنشسته است و در روستای باتورین منطقه بروخووتس ناحیه کراسنودار زندگی میکند.
به نقل از “آوای تبعید” شماره ۳۶