شیوا فرهمند راد؛ شوستاکوویچ و المیرا نظیرووا

شیوا فرهمند راد؛

شوستاکوویچ و المیرا نظیرووا

درباره‌ی عشق آهنگساز بزرگ روس دمیتری شوستاکوویچ به پیانیست و آهنگساز بی‌نظیر ‏آذربایجانی المیرا نظیرووا، و نقش شگفت‌انگیز المیرا در سنفونی دهم شوستاکوویچ.

 

نخست دو خاطره

‏۱- به گمانم در سال ۱۳۵۵ بود که آگهی تالار رودکی تهران خبر داد که ارکستر فیلارمونیک مسکو (یا ‏شاید ارکستر دیگری بود از شوروی؟) به رهبری خانم ورانیکا دوداراوا ‏Veronika Dudarova‏ قرار است ‏که سنفونی پنجم شوستاکوویچ و نیز چند قطعه از بالت “هفت پیکر” آهنگساز بزرگ آذربایجانی قارا ‏قارایف را اجرا کند. این برای من رویدادی بی‌نهایت با ارزش بود: نخستین و تنها زن رهبر ارکستر که تا ‏آن هنگام می‌شناختم، قرار بود هم سنفونی پنجم شوستاکوویچ را که بخش سوم آن از همان ‏هنگام «تنها دوست ِ تنهاترین تنهایی‌هایم» بود (“قطران در عسل”، صفحه ۵۲۷)، و هم قطعاتی از ‏بالت قارایف را که آن همه دوستش داشتم اجرا کند! دوداراوا سنفونی پنجم را بسیار خوب اجرا ‏کرد، اما با آن‌که در بروشور برنامه، نام قارایف و “هفت پیکر” را نوشته‌بودند، دوداراوا به جای آن اثر ‏به‌کلی دیگری از آهنگساز بی‌ربطی را اجرا کرد (بولرو از موریس راول). با پایان برنامه هر چه کف زدم (و خیلی‌ها همراهی ‏کردند) که دوداراوا برگردد و اثر قارایف را اجرا کند، سودی نداشت. او برگشت، اما باز چیز دیگری اجرا ‏کرد. چه حیف! لابد “وزارت اطلاعات و جهانگردی” (ارشاد آن موقع) یا چه می‌دانم چه مرجع دیگری ‏نخواسته‌بود نامی و اثری از آذربایجان آن جا شنیده شود.

‏۲- اندک زمانی دیرتر خبردار شدیم که خانم المیرا نظیرووا پیانیست سرشناس آذربایجانی یک ‏رسیتال پیانو در تالار بزرگ دانشگاه تهران برگزار خواهد کرد. در این برنامه نیز اجرای آثاری از قارا ‏قارایف گنجانده شده‌بود. اما آن شب نیز نظیرووا آثاری از باخ، بیتهوفن، پراکوفی‌یف، و راخمانینوف ‏اجرا کرد، و سپس برخاست و رفت! پس قارایف چه شد؟! نه، گویا قرار نبود نوای موسیقی ‏پیشرفته‌ی آذربایجان در این تالار نیز پژواک افکند. کف زدیم و کف زدیم تا آن‌که او به صحنه برگشت، ‏پشت پیانو نشست، و او که تا آن لحظه سخنی نگفته‌بود، رو کرد به جمعیت و گفت: «کوچه‌لره سو ‏سپ‌میشم»!‏

 

آه، چه زیبا گفت! چه زیبا گفت! می‌خواستم پر در آورم و بروم و بوسه‌ای بر آن لبانی که این‌ها را ‏گفت بنشانم. بی‌اختیار کف زدم، و جمعیت نیز! صدای هورا برخاست، و هنگامی که صداها خوابید، ‏المیرا نظیرووا این ترانه‌ی زیبای فولکلوریک آذربایجانی را که آن همه با صدای رشید بهبودوف شنیده ‏بودیم، با پیانوی تنها نواخت. چه قدر و چند بار این ترانه‌ی زیبا را از صفحه‌ای کمیاب روی نوارهای ‏کاست ضبط کرده بودم و به این و آن داده بودم. حتی دوستانی که کلمه‌ای ترکی نمی‌دانستند ‏عاشق این ترانه بودند و کاست آن را از من گرفته بودند. اشک بر گونه‌های من و به‌گمانم خیلی‌های ‏دیگر جاری بود.‏

و چه می‌دانستم که المیرا نظیرووا شاگرد آهنگسازی شوستاکوویچ بوده و در دل او جای داشته. آن ‏روز شاید هیچ کس دیگری جز خود المیرا و شوستاکوویچ نیز نمی‌دانستند که شوستاکوویچ ‏نامه‌هایی پر از عشق برای المیرا می‌نوشته.‏

شوستاکوویچ و المیرا

در سال ۱۹۴۷ المیرای نوزده ساله (۲۰۱۴ – ۱۹۲۸) که از ۱۴ سالگی به عنوان نوازنده‌ای ‏چیره‌دست در باکو آوازه‌ای داشت، به تشویق آهنگساز بزرگ آذربایجان عزیر حاجی‌بیکوف به کنسرواتوار مسکو رفت تا هم ‏آموختن پیانو را ادامه دهد و هم در کلاس آهنگسازی دمیتری شوستاکوویچ (۱۹۷۵ – ۱۹۰۶) ‏شرکت کند. در این کلاس بود که استاد و شاگرد ۲۲ سال جوان‌تر با یکدیگر آشنا شدند.‏

در آن هنگام شوستاکوویچ با بحرانی همه‌جانبه در زندگانیش دست به گریبان بود: چند ماه از آغاز ‏این کلاس نگذشته بود که حزب کمونیست اتحاد شوروی اعلامیه‌ای صادر کرد و در آن از ‏شوستاکوویچ و چندین آهنگساز دیگر به دلیل ساختن آثار سنفونیک «بدون ملودی» و دارای ‏هارمونی «نتراشیده» انتقاد کردند و خواستار آن بودند که اینان آثاری آوازی در ستایش از میهن، و ‏رهبر (استالین)، و قهرمانان جنگ بسرایند. شوستاکوویچ سنفونی بزرگ چهارمش را که ارکستر ‏برای اجرای آن تمرین می‌کرد، پس گرفت و از فهرست آثار خود حذفش کرد (این اثر نخستین بار در ‏سال ۱۹۶۱ اجرا شد). روزنامه‌ی پراودا و تیخون خرن‌نیکوف ‏Tikhon Khrennikov‏ رئیس “مادام‌العمر” ‏اتحادیه‌ی آهنگسازان شوروی مقالاتی در محکوم کردن شیوه‌ی آهنگسازی شوستاکوویچ و دیگران ‏نوشتند. کار به‌جایی رسید که شوستاکوویچ را از کار تدریس در کنسرواتوار مسکو اخراج کردند. ‏بسیاری از آشنایان پیشین از ترسشان از او دوری می‌گزیدند. المیرا نظیرووا تعریف کرده‌است که در ‏جریان کنسرتی در تالار بزرگ کنسرواتوار مسکو، او بر روی یک صندلی در “خلاء”ی که پیرامون ‏شوستاکوویچ بود نشست. همه در صندلی‌های دورتر نشسته بودند. شوستاکوویچ متوجه حضور ‏المیرا در نزدیکیش شد، رو کرد به او و پرسید: «شما نمی‌ترسید؟»! همسر نخست شوستاکوویچ و مادر دو ‏فرزندش نیز در آن هنگام بیمار بود و هفت سال دیرتر درگذشت.‏

 

المیرا در سال ۱۹۴۸ ازدواج کرد و به باکو بازگشت، و دل شوستاکوویچ را نیز با خود برد. اما ‏شوستاکوویچ دو شاگرد فعال به نام‌های قارا قارایف و جؤودت حاجی‌یف در باکو داشت و برای ‏پشتیبانی از آنان و شنیدن آثارشان، مرتب به باکو سفر می‌کرد. او از جمله دو بار در سال ۱۹۵۲ در ‏باکو بود: بار نخست برای شرکت در کنسرتی از آثار خودش، و بار دوم برای تماشای بالت “هفت ‏پیکر” اثر قارا قارایف. المیرا نیز بارها برای شرکت در رویدادهای هنری و از جمله رسیتال‌های پیانو و ‏اجرای آثار خودش به مسکو سفر می‌کرد. در این سفرهای دوجانبه استاد و شاگرد به دیدار هم ‏می‌رفتند، با هم قدم می‌زدند، به آثار بیتهوفن و مالر گوش می‌دادند، درباره‌ی مسائل گوناگون ‏موسیقی و زندگی با هم بحث می‌کردند. شوستاکوویچ همواره المیرا را برای ادامه‌ی کار ‏آهنگسازی تشویق و راهنمایی می‌کرد، و از طرح‌های آثار خودش برای المیرا می‌گفت.‏

پس از مرگ استالین در پنجم مارس ۱۹۵۳، نخستین نامه‌ی شوستاکوویچ به المیرا در آوریل ۱۹۵۳ ‏نوشته شد. این نامه‌نگاری تا سال ۱۹۵۶ ادامه داشت. شوستاکوویچ در این نامه‌ها از درونی‌ترین ‏افکار و نگرانی‌هایش و از دغدغه‌های فلسفی‌اش برای المیرا می‌نوشت. در همه‌ی نامه‌ها علاقه و ‏ستایشی که شوستاکوویچ نسبت به المیرا احساس می‌کرد، همراه با احترام عمیق و قدردانی او ‏از توانایی‌های حرفه‌ای و موفقیت‌های المیرا موج می‌زند. او به شیوه‌ی خود می‌کوشید که عشق ‏خود را نسبت به المیرا ابراز کند. از جمله در نامه‌ای به تاریخ ۲۱ ژوئن ۱۹۵۳ تکه‌ای از اپرای ‏‏”یه‌وگه‌نی آنه‌گین” اثر چایکوفسکی را برای المیرا نقل می‌کند که خواننده در آن می‌گوید «دوستت ‏دارم»!‏

المیرا در سنفونی دهم

دهمین سنفونی شوستاکوویچ نخستین بار در دسامبر ۱۹۵۳ در لنینگراد و مسکو اجرا شد و با ‏استقبال گرم و پرشور شنوندگان رو به رو شد. از بخش دوم این سنفونی که بسیار هیجان‌انگیز ‏است و خود به‌تنهایی در برنامه‌های سالن‌های کنسرت سراسر جهان گنجانده می‌شود، ‏موسیقی‌شناسان تفسیرهای گوناگونی کرده‌اند و از جمله به نقل از سالامون وولکوف ‏Solomon ‎Volkov‏ نویسنده‌ی خاطرات شوستاکوویچ با عنوان شهادتنامه ‏Testimony، نقل می‌کنند که ‏شوستاکوویچ گفته است که این بخش توصیف سیمای “استالین مخوف” است.‏

اما آن‌چه هیچ جای شک ندارد این است که شوستاکوویچ در ماه اوت ۱۹۵۳ در دو نامه برای المیرا ‏فاش کرد که در طول سرودن بخش سوم سنفونی دهمش همواره به فکر او بوده و حروف اول نام او ‏را به شکل نوت‌های موسیقی در آن گنجانده‌است. او در واقع هم حروف اول نام خودش را به شکل ‏نوت‌های ‏D-Es-C-H، و هم نام المیرا را با ترکیبی از نام‌های آلمانی و فرانسوی نوت‌ها به شکل ‏E-A-‎E-D-A، (E – La=A – E=Mi – Re=D – A‏) در بخش سوم سنفونی بارها تکرار می‌کند. “المیرا” نخست ‏به روشنی با هورن تنها و دیرتر با گروه سازهای برنجی نواخته می‌شود. این رمز را ‏موسیقی‌شناسان تا پیش از آن که المیرا نظیرووا نامه‌های شوستاکوویچ را علنی کند، کشف نکرده ‏بودند.‏

با آن که استالین ماه‌ها پیش از نخستین اجرای سنفونی دهم مرده‌بود، اما تیخون خرن‌نیکوف پس از ‏شنیدن این اثر بار دیگر مقاله‌ای در انتقاد از “فورمالیسم” شوستاکوویچ نوشت.‏

با وجود نامه‌ها و ابراز مهر شوستاکوویچ، المیرا نظیرووا تأکید کرده‌است که او همواره احترام عمیقی ‏نسبت به استادش احساس می‌کرده و هرگز این فکر را به ذهن خود راه نداده‌است که رابطه‌ی ‏شوستاکوویچ با او چیزی فراتر از رابطه‌ی استاد و شاگردی بوده‌است، از جمله به این دلیل که ‏شوستاکوویچ هرگز به صراحت سخنی از عشق نگفت.

‏المیرا نظیرووا پس از فروپاشی شوروی به اسرائیل مهاجرت کرد و تا پایان زندگانیش (۲۳ ژانویه ‏‏۲۰۱۴) در آن‌جا ماند. او شاگردان فراوانی تربیت کرد و آثاری از خود به‌جا گذاشت، از جمله اوورتور ‏برای ارکستر سنفونیک، سه کنسرتو برای پیانو و ارکستر، پره‌لودها و واریاسیون‌هایی برای پیانو، ‏سونات برای ویولون، ویولونسل، و پیانو، تنظیم چندین ترانه‌ی فولکلوریک آذربایجانی، و کنسرتوی پیانو ‏روی تم‌های عربی با همکاری فیکرت امیروف.

 

نامه‌های شوستاکوویچ به المیرا، به خانواده شوستاکوویچ ‏که در امریکا به‌سر می‌برند سپرده شده‌است.‏

***‏
شنیدنی و خواندنی:‏

پیش از هر چیز، “کوچه‌لره سو سپ‌میشم” [کوچه‌ها را آب‌پاشی کرده‌ام / تا یار که می‌آید گرد و ‏خاک نباشد!]: با صدای رشید بهبودوف: ‏ https://youtu.be/15WhU97lPGM
و با پیانوی تنها: ‏https://youtu.be/m3Iy7rR4GBg

شوستاکوویچ:‏
درباره‌ی او: ‏https://en.wikipedia.org/wiki/Dmitri_Shostakovich‏
بخش دوم از سنفونی دهم (“استالین مخوف”): ‏https://youtu.be/1U7ljZhzNsc
بخش سوم از سنفونی دهم (“المیرا”): (اجرای خوب) ‏https://youtu.be/h3Xh92ItYnU
‏(اجرای کمی “چکشی”، اما با تصویر ارکستر، که دو تکه شده‌است) ‏https://youtu.be/2LTGNZrkcDQ

درباره‌ی نامه‌های شوستاکوویچ به المیرا، به انگلیسی:

http://www.azer.com/aiweb/categories/magazine/ai111_folder/111_articles/111_shostokovich_elmira.html

المیرا نظیرووا:‏
درباره‌ی او (به ترکی آذربایجانی، آلمانی و ارمنی): ‏https://az.wikipedia.org/wiki/Elmira_N%C9%99zirova‏ ‏
دو پره‌لود: ‏https://youtu.be/C5CRs4-SwDs
چند ماه پیش از مرگ اثری از خود را می‌نوازد: ‏https://youtu.be/1daw6IdJApo
سونات برای ویولونسل و پیانو: ‏https://youtu.be/Hj-IGG5_Uxc
کنسرتوی پیانو روی تم‌های عربی (با امیروف): ‏https://youtu.be/Vwj2N4AYaLg

قارا قارایف:‏
درباره‌ی او: ‏https://en.wikipedia.org/wiki/Gara_Garayev‏
دو رقص: https://youtu.be/DruufjEf5lE
سوئیت از بالت “هفت پیکر”: ‏https://youtu.be/VTgkq7WcHJg

درباره‌ی جؤودت حاجی‌یف: ‏https://en.wikipedia.org/wiki/Jovdat_Hajiyev

 

 

به نقل از «آوای تبعید» شماره ۱۵