کوشیار پارسی؛ آخرین کتابی که خواندهام
کوشیار پارسی؛
آخرین کتابی که خواندهام:
سکوت، نوشته دان دلیلو (The Silance, Don DeLillo)
دان دلیلو بی گمان یکی از بزرگترین نویسندگان امریکاست، اما استثنایی نیز هست. نویسندگان بزرگ امریکایی پس از جنگ دوم جهانی چون سائول بلو، جان آپدایک و فیلیپ راث (هر سه درگذشتهاند)، از انسان امریکایی در شهر یا روستا، روحیه و رویاهاش نوشتهاند و دان دلیلو از کهکشان فناوری مینویسد و جهانی که شخصیت انسان به آزمایش گذاشته و شاید هم به نابودی کشانده میشود. آخرین رمان او سکوت، با این جمله پایان مییابد: “جهان همه چیز و فرد هیچ است. میفهمیم این را؟” و از پس آن آخرین شخصیت است که نشسته و به صفحه تصویر سیاه چشم میدوزد.
رمانهای دان دلیلو تو را به خونسردی با راز ِ گاه تکاندهندهی هستی روبرو میکنند.
رمانهای دان دلیلو اغلب جنبهای آخرزمانی دارند، انسانها زندانی جهاناند، به بن بست رسیدهاند و باید نظارهگر موقعیت تازه و نفسگیرشان باشند. در سکوت، هواپیمایی که جیم [Jim] و تسا [Tessa] در آن نشستهاند، سقوط میکند. این دو نجات مییاند و با شتاب به سراغ دوستانشان ماکس، دیانا و مارتین میروند که مثل باقی شهروندان، به دلیل اشکال فنی، به تماشای صفحه تصویر سیاه نشستهاند. جهان به نقطه پایان رسیده یا که اتفاق دیگری افتاده؟ مارتین ِ شیفتهی انیشتین ادعا میکند که جهان ِ واقعی ِ با گوشت و خون ما شاید نسبی باشد و به نقطهی دگرگونی رسیده است: “فکر کن ما همانی نیستیم که فکر میکنیم هستیم؟ فکر کن جهانی که ما میشناسیم نظمی نو میگیرد، در حالیکه ما به تماشا ایستاده و یا به گفتگو نشستهایم؟”
دان دلیلو دربارهی انسان با ویژگیها و ضعفهاش نمینویسد، بلکه از اندیشههای سرگیجه آورش مینویسد، نه از جایگاه او بر زمین که جایگاهاش در کهکشان.
داستانها عریان و صریحاند و غریب؛ احساس، تمنا، دین و کامش گونهای مکانیسم ِ خودکارند. انسانها انگار یکدیگر را میشناسند، اما از هم هیچ نمیدانند. شاید خواندن کتابهاش آسان نباشد، اما آکنده است از پرسش دربارهی هستی.
در سکوت، پا میگذاریم به درون جهان ِ شگفت ِ پنج موجود ِ ساختهی شبه ِ انسان که با حملههای سایبری، خشونت بیولوژیک، فناوری کوانتم و ترور پهبادها هدایت میشوند. دان دلیلو جهان را در آیندهی نزدیک نقش میزند، جایی از ۲۰۲۲ نام برده میشود، اما خواننده احساس میکند که حرف از هم اکنون در میان است. انبوه جمعیت میبینی، جماعتی که کنجکاو به پیرامون مینگرد: “یکدیگر را همراهی میکنند با بیخوابی ِ جمعی ِ این زمانهی توصیف ناشدنی.”
کار ِ دان دلیلو عکس ِ جهان ِ آشنای واقعگرایان امریکا، سرد و خشک است. مهمترین ویژگی رمانهاش کوتاه بودن آن است. سکوت ۱۲۵ صفحه است. دلیل آن پرداخت ِ دان دلیلو به اصل و هستهی موضوع است و بس.
حرف اصلی سکوت این است که جهان ِ فناوری دیگر خویشکاری ندارد و انسان، شریک یا قربانی، باید خود را از نو باز یابد.
اما وزن ِ رمان سنگین است: بی هیچ حاشیه و شاخ و بال و نمادپردازی میکشاندت به درون راز ِ گاه ترسناک ِ هستیمان، نه چون پیامآور ِ شوم، که بایگانی کنندهی خونسرد ِ جهان ِ پیرامون. با اینهمه تردیدهاش ملموس و انسانیاند.
دان دلیلو زمانی گفته است که کارش دربارهی “زمانهی خطرناک” است. پس فکر میکنی با تیری رها شده از سر ِ ترس و پارانویای ادبی سر و کار داری.
به ویژه اگر در این نوزدهمین رمان، سکوت، یکی از شخصیتها رشتهای از فجایع را برشمارد؛ از رانش ِ زمین گرفته تا سونامی و فروریختن ِ خانهها: “اما آنچه هنوز در حافظهمان تازه است: ویروس، طاعون، رژهی نظامیان در فرودگاهها، ماسکها، خیابانهای خلوت شهرها.”
خبر خوش اینکه در این رمان، روایتی از سال ۲۰۲۲، “ویروس” شکست خورده است. جالب اینکه دان دلیلو بخش زیادی از رمان را پیش از پاندمی کووید-۱۹ نوشته است. خبر بد اینکه فاجعهی آخر زمانی بدتری روی داده که بیشتر به رویایی فراطبیعی شبیه است تا روایتی هیجانانگیز.
با دو نفر آشنا میشویم که در یکشنبهی ماه فوریه از پاریس به نیویورک بازمیگردند و میخواهند با هم مسابقه فینال فوتبال آمریکایی سوپربول (Super Bowl) را تماشا کنند. جیم کریگز (Jim Kripps) و همسرش تسا بیرنز (Tessa Berens) شاعر. خسته و کلافهاند، اما هواپیما به دلیل اشکال فنی ناچار از فرود اضطراری است.
میزبانها بی خبر از همه جا در منهتن منتظرشان هستند. ماکس استنر (Max Stenner) و همسرش دیان لوکاس (Diane Lucas)، استاد سابق دانشگاه و دانشجوی سابقاش مارتین دکر (Martin Dekker) که شیفتهی واقعی آلبرت انیشتین است. همه منتظر آغاز مسابقهاند.
اما صفحهی تلهویزیون سیاه میشود، درست مثل صفحه تصویر تلفنها، اینترنت، چراغهای خیابان….
حملهی سایبری یا اشکالی ساده در نیروگاه برق؟ آغاز ِ پایان؟ در اتاق که نشسته باشی، نمیتوانی هیچ بدانی.
ماکس به خیابان میرود و دیان و مارتین تجربهی کامش ِ جانانه دارند. جیم و تسا که رسیدهاند، از فرود اضطراری هواپیما و راه رفتن در خیابانهای خلوت میگویند. تکگویی مقالهوار ‘این همه به چه معناست؟’
راوی خبر ناگوار میرساند که گروهها یا ارگانهای ناشناس رمز شلیک موشکها را دستکاری کردهاند، اما نه موشکی پرتاب میشود و نه بمبی فروریخته میشود. لزومی هم ندارد، زیرا همه چیز به هم ریخته و آشفتهگی به اوج رسیده. جنگ سوم جهانی آغاز شده است. آشفتهگی در میان حرفها نیز حضور دارد. شاید بهتر است به جای حرف زدن، حرافی بنامیم. حرافی پیچیده از انیشتین و کشفهای او. “ماکس گوش نمیدهد. هیچ نمیفهمد. رو به روی تلهویزیون نشسته با دستهای چفت کرده به پشت گردن، آرنجها در دو سوی شانهها. خیره است به صفحه تصویر سیاه.” آشفتهگی در اوج است. آخر زمان، سیاهچاله است. همهی معناها بلعیده و ناپدید شده است. خواننده مبهوت بر جای خود مینشیند خیره به آخرین جمله.
در سکوت میتوان همهی چاشنیهای روایت ِ دان دلیلو را بازشناخت، از بیان ِ خوش ِ نومیدی فرهنگی تا نگاه ِ سرشار از تخیل.
کوشیار پارسی، آپریل ۲۰۲۱
به نقل از «آوای تبعید» شماره نوزده