پری عیسی زاده ؛ بن بست!
پری عیسی زاده ؛
بن بست!
صحنه: یک زندگی
مرد:۴۰ ساله، زن: ۲۹ ساله
گروگانها: دو کودک ۱۳ و ۱۱ ساله
زمان: صبح یک روز تعطیل. از بیرون بوی سرما و غربت میآید و درون خانه بوی ترس و فاصله…
پس از یکی از هزاران دعوا، ناسزا، خشم و قهر، مرد بیدار می شود. زن مدتی است از خواب برخاسته و با چشمانی سرخ و ورم کرده در آشپزخانه درحال آماده کردن صبحانه و مقدمه نهار است. مرد به سمت او می آید و با غم گنگ و ناآشنایی در چهره می گوید: «بنشین میخواهم با تو حرف بزنم.»
دل زن می لرزد و با سرعت و نگرانی به در اتاق خواب کودکان نگاهی می کند اما آرام و بی صدا می نشیند. زن عادت داشت که وقتی مرد می گفت می خواهد با او حرف بزند، خودش را برای یک دعوای جدید، تهمت های جدید و ناسزاهای جدید آماده کند، اما امروزحس غریبی در صدای مرد است که برای زن بیگانه است.
در لحن آمرانه همیشگی اش می شود چیزی ناآشنا مثل اندوه، تاثر یا شاید ترحم خواند. مرد با صدای نامعمول آرام و با نگاهی به دوردستها دوخته میگوید: «دیشب خوابی دیدم.»
وقتی این را گفت، در چهره اش چیزی بود که معمولاً در موقع بازگفتن خواب هایش داشت و آن را زن خیلی خوب می شناخت. حسی شبیه… شبیه روحانیت؛ حسی مثل اینکه بگوید به من وحی نازل می شود… یا چیزی شبیه آن… با همان نگاه گم شده دردوردست ها و با صدایی که آهسته تر می شد ادامه داد: «خواب دیدم که پرنده ای دارم. پرنده ای بسیار زیبا، با صدایی ملکوتی و بال و پری زیبا که هیچکس مانند آن را ندیده بود. پرنده ام پرواز می کرد و می خواند. من زنجیر محکمی به نوکش بستم که نتواند بخواند. پرنده نالید و نالید و با نگاهش التماس میکرد که زنجیر را باز کنم که نمی کردم. نمیخواستم همسایه ای صدایش را بشنود و او را از من بدزدد. او دیگر نتوانست بخواند، اما در قفسی که برایش ساخته بودم می پرید… هروقت که می پرید من هم می جستم و پرش را می کشیدم و می کندم. او می پرید و من می کشیدم و می کندم. او می پرید و من می کشیدم و می کندم. رفته رفته تمام پرهایش را کنده بودم و اودیگر بی رمق و بی جان به زمین افتاد با دهانی که از آن خون می ریخت و بدنی که حتی یک بال و پر نداشت….مرد ساکت شد. در گوشه چشمش یک قطره اشک جمع شده بود.
چشمهای متعجب زن غرق اشک شده بود و با پشت دست اشکهایی را که بی اختیار از چشمانش جاری بودند پاک می کرد. میخواست همسرش را درآغوش بگیرد، بگوید می بخشمت، می بخشمت، حالا که می فهمی می بخشمت.
مرد با چهره ای سرد و خشمی که دیگر نمی توانست پنهان کند فریاد کشید: نمی دانم که چرا پرنده “من” بی بال و پر است؟! چرا پرنده «من» اینقدر زشت و ناهنجار است!؟ نگاهش به بیکرانه ها بود و لب هایش می لرزید…
بدن زن لرزید، بالهای بی پرش لرزید و بغضش فریادی شد بیصدا…
از بیرون بوی غربت و سرما میآمد و مرد بوی شکنجه گر آشنا میداد…
* پری عیسی زاده، خواننده، ترانه سرا و آهنگساز ایرانی متولد دزفول از خوانندگان مطرح سوئد و اروپاست. او از کودکی شعر و داستان نیزنوشته است و دردبیرستان خبرنگارهنری مجله اطلاعات بانوان بوده است.
پری از کودکی سبک موسیقی کلاسیک ایرانی و مقامی جنوب ایران را از پدر خود که تحصیلات موسیقی داشت آموخت. از سن ۴ سالگی روی صحنه رفت و در رشتههای آواز، تئاتر، دکلمه، نمایشنامهنویسی و گویندگی فعالیت داشت.
پری سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و پس از ان از سال ۱۹۸۵ میلادی در سوئد زندگی و فعالیت میکند. پری تحصیلاتش را در رشته روانشناسی در دانشگاه استکهلم و هاروارد به پایان رساند. او فعالیتهای موسیقی و هنری خود را در کنار تحصیلاتش به شکل حرفهای در سوئد ادامه داد. اولین اجرای پری عیسی زاده درسوئد با ارکستر سلطنتی فیلارمونیک در کنسرت هال استکهلم انجام شد. وی با موزیسین های تراز اول ایرانی، سودی، بین المللی در کنسرتها و فستیوال های مختلف برنامه اجرا کرده و برنده چندین جایزه در سوئد و در سطح بینالمللی شده است.
آلبوم پری “از دزفول تا دالارنا” با آهنگهای جدید و فولک ایرانی و سوئدی در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. چند آهنگ از این آلبوم در آلبومهای دیگر دوباره منتشر شده، ازجمله شرکت ضبط نروژی گراپپه یکی از آهنگ های پری را روی آلبوم خود “زن ایرانی” منتشر کرده است. این آلبوم که با آهنگ هایی از دیگر خوانندگان شناخته شده زن ایرانی مانند پریسا، سپیده رییس السادات، مرجان و مهسا وحدت تهیه شده، در سال ۲۰۱۴ برندهی جایزه بهترین آلبوم جهانی سال از طرف منتقدان آلمانی شده است.
پری آلبوم “از دزفول تا دالارنا” و آلبوم جدیدش “من تو ام” که بشترین آهنگها و ترانه های آن ساخته خود او هست را به شکل دیجیتال منتشر و روی ساوند کلود در دسترس همگان قرار داده است.
پری عیسی زاده از سال ۲۰۱۳ ارکستر بین المللی”پریزاد” متشکل از هنرمندان تراز اول زن سوئدی و بلغاری را تشکیل داده. پری همراه با گروه پریزاد اضافه بر اجرای کنسرت و شرکت در فستیوالها، موزیکال “دختر قالیباف و قالی پرنده” را به کارگردانی الیزابت یونگر کارگردان اپرا در سوئد روی صحنه برده است.
از کارهای در دست تهیه پری میتوان ازآلبوم “از دژپل تا کابل” با همکاری آهنگساز جوان احسان توکل ساکن اکراین نام برد.
به نقل از آوای تبعید شماره ۱۷