داریوش فاخری؛ همخوانی ضربالمثلهای ایرانی و افکار عالمان یهودی در تلمود
داریوش فاخری؛
همخوانی ضربالمثلهای ایرانی و افکار عالمان یهودی در تلمود
“تنها چیز جدید در این دنیا تاریخی است که نمی دانید”
(هَری ترومن، سی و سومین رئیس جمهور آمریکا)
ضرب المثلها نمودار سنتهای فرهنگی یک جامعه و قومی ملتها هستند.
این گونه مثلها بر زمینه حس مشترک یا تجربیات مردم تکیه دارد که غالبا داستانی پندآموز در پس آنها نهفته است.
زبان ساده و روشنگر ضرب المثلها جمله ای کوتاه شده از قصه ای عبرت آمیز و بلند است که با زبانی اغلب استعاری ژانرایی ویژه را در فولکلور جامعه در کنار اساطیر و داستانهای موجود ، به خود اختصاص میدهد.
با آنکه هر فرهنگی ضرب المثل های منحصر به فرد خود را دارد، ولی از آنجا که مردم از زبان ها و فرهنگ هایی که با آنها در تماس هستند وام می گیرند و به دلیل عدم تاریخ مکتوب ، سرچشمه برخی از این ضرب المثلها روشن نیست .
قدر مسلم این است که ضرب المثلها پایه علمی نداشته و در عرصه دانش قرار نمی گیرند. هدف اصلی بیشتر تعمیم و پیشبرد اخلاقیات و اصول اخلاقی و آراء معنوی مقبول جامعه حتی قبل از ظهور ادیان بزرگ بوده است.
نمونه ای چند و در پایان ، هدف این نوشتار.
گیرم پدر تو بود فاضل
هیچ کس به خاطر شایستگی های پدرش از لذت های دنیای آینده بهره نمی برد. – میدراش تهیلیم، ۱۴۶:۲
مردی که خوب نیست ، نمی تواند به خوبی پدرش تکیه کند. – میدراش تهیلیم، ۱۴۶:۲
ظلم بر خود می کند ، هر کس به کس ظلمی کند.
ظالم به خودش ظلم می شود. – زُهَر،۸۳ الف
سیر از گرسنه خبر نداره
انسان قبل از غذا خوردن، دو دل دارد (به گرسنگی دیگری هم توجه می کند). بعد از خوردن غذا فقط یک دل دارد (فقط خودش را در نظر می گیرد و باور نمی کند که رفیقش واقعا گرسنه است). – باوا باترا، ۱۲ب :۳
کافر همه را به کیش خود پندارد.
احمق همه را احمق میپندارد. – کوهِلِت رَبا ، ۱۰
یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد که صد عاقل نمی توانند بیرون بیاورند.
آنچه را که یک احمق خراب می کند، هزار عاقل نمی توانند آن را تعمیر کنند. – ترات ها کِناعوت، بِت جاناتان – هر دو گفته های عامیانه است.
دانا به اشاره ابرو کار کند و نادان به زخم چوگان (دانا با اشاره ابرو کار کند و نادان به زخم چوگان)
به عاقل یک چشمک و برای احمق یک مشت. – میدراش میشله، ۲۲
هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید. بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
همه کسانی که خدا در دنیای خود آفریده او را ستایش می کنند و برای او آواز می خوانند. – زُهَر،۱۲۳ الف
روزی دست خداست
خداوند آفرید و روزی می دهد – تانهوما، بوبر، وایِرا، پار. ۲۴
راه رسیدن به صراط مستقیم پیوند و ارتباط با خدا است
قرآن در سوره «آل عمران» آیه ۱۰
کسی که در صراط مستقیم قدم می گذارد، خدا را گرامی می دارد. – بمیدبار رَبا، ۸،۳
با “تقلید از خدا” به شناختی ذاتی و معرفتی درست هم درباره خدا و هم در اشیا و امور دست می یابیم
ابن عربی ، موسس عرفان نظری ، در طرح معرفت شناسی خود
از خدا تقلید کنید – سوتا، ۱۴
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ – به نام خداوند بخشنده مهربان
ابا شائول گفت: از خدا تقلید می کنم. همانطور که او مهربان و بخشنده است، من نیز رحیم و بخشنده خواهم بود. – مِکیلتا شیرا ،۳. نیز رجوع کنید به شبات، ۱۳۳
علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
و
عالم بی عمل یعنی زنبور بی عسل!
خوشا به حال کسی که کردارش از علمش بیشتر باشد. -الیاهو رَبا ، ۱۷
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
کسی که آزار می بیند و در عین حال سکوت می کند، حَسید (خدا شیفته – یا به قول حافظ ، رند خراباتی) نامیده می شود. – یالکوت به مزامیر، ۶۲۹
از دل برود هر آنکه از دیده برفت
دل فراموشکار است. – سَنهِدریا، ۳۵
رطب خورده، منع رطب چون کند؟
یا
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند. چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
چیزی را که به خودت اجازه می دهی بر دیگران حرام نکن. – شرموت رَبا، ۲۵،۸
فرزند اگر چه عیب ناک است. در چشم پدر زعیب پاک است
مرد را نه به گفته مادرش، بلکه بر اساس اظهار نظر همسایگانش قضاوت کنید. – میدراش تهیلیم، ۴۸،۲
دیگ به دیگ می گوید: رویت سیاه
عیب درونت را به همنوعان نسبت مده – بابا مِتزیا، ۵۹
وقتی که جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت بود ؟
اگر مردی در تابستان شخم نزند، در زمستان چه می خورد؟ – میدراش میشل، ۶
بخور بخواب کار من است خدا نگهدار من است
انسان نباید بگوید: تا جایی که بتوانم خواهم خورد و بیاشامم و فلاک برایم مهیا میکند . بلکه باید برای رزق و روزی خود تلاش کند. – تانهوما وَیِتزه، ۱۳
از تو حرکت ازخدا برکت
انسان باید با دو دست خود کار کند و حتماً خداوند برای او برکت خواهد فرستاد. – تانهوما وَیِتزه، ۱۳
کار عار نیست
هیچ کاری، هرچند متواضعانه، مایه شرمساری نیست. – نِداریم، ۴۹ ب
گفت : چشم تنگ دنیا دار را — یا قناعت پرکند یا خاک گور ! گلستان سعدی
شاه اسکندر مقدونی در دروازه بهشت درخواست پذیرش کرد.
پاسخ این بود: “فقط صالحان میتوانند وارد اینجا شوند”.
به ناچار درخواست هدیه ی نمود. تکه ای از جمجمه انسان با یک چشم باز به سوی او پرتاب شد. اسکندر می خواست آن را روی ترازو خود وزن کند و بر وزنه دیگر ترازو طلا و نقره بگذارد، اما جمجمه سنگین تر بود. طلای بیشتری اضافه کرد ، اما فایده ای نداشت.به توصیه حکیمان مقداری خاک روی چشم گذاشت و بلافاصله وزنه محتوی طلا سنگین شد.
حکما به او گفتند: ” این به ما می آموزد که چشم انسان از تمام طلاهای موجود تا زمانی که با خاک گور پوشیده نشود سیر نمی شود.» – تَمید، ۳۱
قانع بنشین و هر چه داری بپسند؛
قناعت کن بدان یک نان که داری؛
از سهمت شاد باش و از اندکی که داری لذت ببر. – دِرِخ اِرِتز زوتا، ۳
شفا بایدت داروی تلخ نوش – سعدی
چیزهای شیرین برای زخم مضر است. – بابا کما، ۸۵
کَل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی
اگر بابا بیلزنی، باغچه خودت رو بین بزن
اگر جراحی بلدی ، اول روده خودت رو جا بگذار
اگر زیر ابرو برداری، برو زیر ابروی خودت رو بردار
اگر لالایی بلدی ، چرا خودت خوابت نمیبرد
به پزشکی که خودش ناخوش است معمولا گفته می شود: «خودت را درمان کن و بعد دیگران را درمان کن». – میدراش آگادات برشیت، ۴،۲۴
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد
مار گزیده از طناب می ترسد. – کتاب کوهلت ، رَبا ، ۷،۴
گنه کرد در بلـــــــــخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری
ضرب المثلی است که : “شیلا گناه کرده است، اما جاناتان جریمه میشود .” – روت رَبا ، ۱،۴
عیب کس منگر به عیب خود ببین
آبکش به آفتابه میگه دو سوراخه
سیر را باش که طعنه به پیاز میزنه
کلاغ به کلاغ میگه روت سیاه
کور خود است و بینای مردم
انسان هر بیماری پوستی را می بیند جز بیماری خودش – نِگاییم، ۲،۵
اول جلو خونه خودت را جارو کن بعد خونه همسایه
قبل از اینکه دیگران را پاکسازی کنی، خودت را پاک کن. – باب مِتزیا، ۱۰۷
تف سر بالا، برمیگرده بریش صاحبش
آب دهانی که انسان به سمت بالا پرتاب می کند، روی صورت خود می ریزد. – کوهِلت رَبا، ۷،۹
روزی ز سر سنگ عقابی بهوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
ناگه ز یکی گوشه ازین سخت کمانی
تیری ز قضای بد بگشاد برو راست
در بال عقاب آمد آن تیر جگر دوز
وز ابر مرو را به سوی خاک فرو خواست
زی تیر نگه کرد پر خویش برو دید
گفتا «ز که نالیم؟ که از ماست که بر ماست»
ناصر خسرو
مردم می گویند: “سازنده تیر اغلب با همان سلاح هایی که می سازد کشته می شود.” – پِساهیم، ۲۸
دل بیغم دراین عالم نباشد — اگر باشد بنی آدم نباشد
هیچ مردی در جهان عاری از درد نیست. – یالکوت شیمِونی تو اِکِب، ۸۵۰
زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری
سعدی
یک زن یک مرد جوان فقیر را بیشتر از یک پیرمرد ثروتمند دوست دارد. – روت رابا ، ۶،۴
مرکز جهان همین جایی است که الان من ایستادهام
ملانصرالدین
مرکز جهان دقیقاً همان جایی است که شما ایستاده اید. – بِکُورُت، ۸
در شهر نی سواران باید سوار نی شد
وارد شهر که شدی. آداب و رسومش را رعایت کن – بمیدبار رَبا، ۴۸،۱۴
چو خواهی که نامت بود جاودان مکن نام نیک بزرگان نهان
کسی که بزرگی دیگری را میبیند باید به او احترام بگذارد. – پِساهیم، ۱۱۳
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
حافظ
با ثروتت صدقه بده و کار نیک بکن که وقتی که بی مال هستی نمی توانی – تَنهوما بوبر رِهِه ، ۱۲
در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب
بر انسان واجب است که برای هر نفسی که می کشد، خداوند را حمد کند. – برشیت رَبا، ۱۴،۹و برشیت رَبا ۲،۷
***
کتاب اندرز پدران
گفتا که “کرا کشتی تا کشته شدی زار؟ تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت”
ناصر خسرو
ربای هیلل جمجمه ای را دید که روی سطح آب شناور بود. گفت : چون دیگران را غرق کردی، تو را غرق کردند. و در نهایت آنهایی که تو را غرق کردند غرق خواهند شد. اندرز پدران – فصل دوم
هر که بامش بیش ، برفش بیشتر
هر چه اموال بیشتر باشد، اضطراب بیشتر است – اندرز پدران – فصل دوم
***
که البته گاهی هم توافق نظر در برداشتها وجود نداشته،
سر سگ بودن بهتر از دم شیر بودن است
دم شیر باش و نه سر روباه – ربای یونا – اندرز پدران ، فصل چهارم
***
کتاب جامعه از سلیمان پادشاه
در این گیتی سراسر گر بگردی
خردمندی نیابی شادمانه
شهید بلخی
زیرا حکمت فراوان ، غم فراوان بار میاورد و هر که علم را می افزاید ، غمش افزون می گردد – کتاب جامعه از سلیمان پادشاه فصل او
***
هدف من از این نوشتار
با آنکه از زمان صدر اسلام به بعد ، علما و مذهبیون نشسته بر مسند حکم ، مسلمانان را از خواندن آنچه “اسرائیلیات ” مینامند ، بر حذر می داشتند ، ولی مراوده و آمیزش یهودیان به مردمی که با آنان می زیستند باعث شد که مسلمانان برای درک تفسیر آیات قرآنی، تفصیل و تفسیر اشارات متعدد اما گذرای قرآن به روایات تورات و دیگر کتب یهودی ، به آنان روی بیاورند.
دو شخصیت بنامهای کعبالأحبار، وهببن منبّه از دانشمندان زمانه خود بودند که در شهرها و آبادیهای تازه مسلمانان میگشتند و “اسرائیلیات” و احادیثی را برای آنان نقل میکردند که جنبۀ حکمتآمیزداشت و گاه در زمرۀ کلمات قصار محسوب میشدند. به جرات میتوان گفت که بیشتر شاعران، نویسندگان و تمام مفسران در آثار خود به این احادیث و اسرائیلیات پرداختهاند.
عبداللهبن عمرو بن عاص و ابوهریره نیز هزاران حدیث از پیامبر اسلام تهیه و به گوش تازه مسلمانان رسانیده اند.
در این مبادلات پایاپای ، جای پای ادبیات و نظرگاه ها صوفیان ایرانی را نیز میتوان در جوامع یهودی دنیا پی گرفت.
ابن مَیمون ، یکی از بزرگترین علمای مذهبی و فلسفه یهود و پزشک صلاح الدین ایوبی ، در نوشته ای به یک ربای دیگر ، با استفاده از داستانی از ابراهیم ادهم ، استفاده اهمیت روش متانت و بردباری در سلوک روحانی صوفیان اسلامی را توصیه می کند . پسرش ، ابراهیم بن موسی بن مَیمون که پس از مرگ پدر در ۱۲۰۴ ریاست جامعه یهودیان مصر را در ۱۹ سالگی به عهده گرفت ، کتابی دارد بنام ” راهنمای جامع برای خادمان خدا”. وی در این کتاب ، صوفیان ایرانی را میستاید و به پیروانش توصیه میکند تا شیوه ای صوفی یهودانه بپرورند.
داستانها ، آموزه ها و عملکرد صوفیان عارف اسلامی به یمن مترجمان ، جهانگردان و تاجران یهودی راه خود را به اروپا باز نمود و به شوریدگان الهی یهودی رسید. یکی از اثرات ژرف و عمیق این افکار را میتوان در جنبش ” شبتا زِوی” یافت که به باور پیروانش مسیح موعود بود .افکار عارف و صوفیان اسلامی از این طریق به جنبش حاسید ها (خدا شیفتگان = صوفیهودان) قرن هجدهم اروپای مرکزی راه یافت که اثرات بارزی در عملکرد و باورهای آنان داشته و دارد.
به عنوان نمونه جای پای داستانی از مثنوی را میتوان در داستانی یافت از ربای کارلین ، صوفیهودی در قرن نوزدهم در اروپا ، که لغت “من” را تنها شایسته خدا میداند و فرد را از بکار بردن آن برای معرفی خود منع میکند.
” همخوانی ضرب المثلها و افکار عالمان تلمود یهودیان” نشاندهنده اذهان کاوشگرانه عوام و دوستی مردم با مردم است.
هدف من از این نوشتار در وهله اول ، نشان دادن همخوانیهای اخلاقی بین یهودیان و جامعه بزرگتری که بیش از ۲۵ قرن در آن زندگی کردند بوده است. اذعان دارم که حاصل تکیه بر نوشته های پراکنده و حافظه ام، دسترسی بسیار کم به منابع لازم ، در کنار نیم قرن دوری از ایران، تنها نوک قله کوه یخی بلندیست که بخش عظیم و اصلیش هنوز زیر آب است. روایات و نوشته های پراکنده از پادشاهانی از مادران یهودی، ملکه های هخامنشی ، اشکانی و ساسانی، دانشگاهها و اساتید ، همرزمان یهودی خبر میدهند. در دوران پس از اسلام ، ورق برگشت و راههای همکاری و مبادلات فکری ، مانند دوران اخیر دولت جمهوری اسلامی ایران ، بر یهودیان بسته شد و یهودیان از پرداختن سهم خود در بهتر سازی ایران محروم مانده و مانده اند. یهودیان در دوران اسلامی برای مشارکت در امور فرهنگی مملکت خود مجبور به تغییر دین و نام شدند تا به صورت فیلسوف، وزیر، منجم ، مترجم ، پزشک نویسنده و شاعر و تاریخ و حدیث نگار و غیره سهمی در اعتلای ایران بپردازند.
باور دارم از آنجا که تاریخ مبادلات فکر یهودیان ایران با هموطنانشان بصورت پیوسته و از نظرگاه پژوهشهای عالمانه بررسی نشده ،این مهم به نیروی جمعی از پژوهشگران معتبر و سالها تحقیق و تفحص نیازمند است.
در وهله دوم ، چرچیل ، نخست وزیر پیشین انگلستان جمله معروفی دارد به این مضمون که : “هر چه به عقب تر نگاه کنید، جلوتر را می توانید ببینید”. برای تحقق بخشیدن به ایرانی بهتر بررسی آنچه بود به ما کمک خواهد کرد که بدیها و نارساییها را تکرار نکنیم.
با این امید, بدرود.
به نقل از “آوای تبعید” شماره ۲۷