داریوش فاخری؛ برداشت یهودیان از روایت کشتی نوح

برداشت یهودیان از روایت کشتی نوح

 

شباهتهای نامشابه

 

تا آنجا که آثار باقی مانده از ان دوران نشان میدهد، در روایت های باستانی سیل خاور نزدیک، خدایان قصد دارند بشریت را به دلیل خشم از سر و صدای بشریت یا صرفاً از روی هوس الهی محو کنند. اما روایت نوح در تورات حاکی از آن است که بشریت به شدت از پتانسیل اخلاقی و معنوی خود کوتاهی کرده و در نتیجه بداخلاقی افسار گسیخته خودش نابود شده است – و حتی در آن زمان نیز روایت به ما می گوید که ضرورت این عمل ، دل خدا را میشکند.

بنا به گفته “اریک ون دنیکن” در “ارابه های خدایان ” داستان های عامیانه سرخپوستان آمریکایی حاکی از رهبری است که دریا را برایشان می شکافد و آنان را از میان آن رد میکند.

فصل پیدایش تورات ممکن است شباهت‌های خاصی با دیگر اسطوره‌های خلقت باستانی داشته باشد

اما این شباهتها به این معنی نیست که لزوما روایات معنای یکسانی دارند.

برخلاف خدایان، خداوند در تورات، آگاهانه بشر را به شکل خود خلق کرده است.

 

***

 

نیمه یا کم دانستن خطرناک تر از ندانستن است. و پرسیدن بهتر است از زیر سوال بردن.

 

جایی که اسکیموها ۱۸۰ واژه برای برف و مربوط به یخ و بیش از ۳۰۰ کلمات گوناگون در انواع برف، مسیر رد پا ، و شرایط استفاده از برف دارند و زبان عربی بیش از ۱۰۰ واژه برای شتر دارد ، که زمانی تعداد آنها به ۱۰۰۰ نوع میرسید، امکان سردرگمی در میان معنای لغوی و مجازی – عینی و انتزاعی در روایات ناگزیر است.

 

روایات زیر لایه هایی دارند که عارفان جهان به پوست های پیاز تشبیه کرده اند.

Alan Watts مفسر و مروج سنت های ژاپنی، چینی و هندی فلسفه بو دایی، تائوئیستی و هندو برای مخاطبان غربی میگوید:نقاشی پرنده ای را می بینید و به کاغذ سفید زیر آن توجه نمی کنید . یک کتاب چاپ شده می بینید ، اما برایتان صفحه مهم نیست. چگونه ممکن است چاپ قابل مشاهده بدون صفحه زیر آن وجود داشته باشد؟ اساس “بودن” به معنای “زیربنای بودن” است برای اینکه پایه و اساس جهان دار باشد، علم و دست نامرئی بی نهایتی در مقابل خرد محدود ما وجود دارد.

 

کاوش آکادمیک محتاج صاحب نظرانی ست که با تفکری که لازمه آن دیدگاهی بی طرف،عاری از پیش داوری و همراه با فروتنی اندیشمندانه است دست به بررسیهای عمیق همه جانبه در تمامی شاخه های مطالعاتی آن آیین و مطالعات تطبیقی در علوم تاریخ شناسی،روانکاوی ، اجتماعی ، مردم شناسی و زبانشناسی بزنند.

این پژوهش خطیر، صداقت ، عدالت فکری و عملی و تواضع روشنفکرانه میخواهد.

 

 

رمز و راز

 

هزار نکتهٔ باریکتر ز مو اینجاست     نه هر که سر بتراشد قلندری داند

حافظ

 

تورات نه سیاه و سفید یا حتی خاکستری است بلکه طیف گسترده ای از رنگ ها را نقاشی می کند.

تورات دارای شخصیت هایی با نام های متعدد است که گاه برای خدا، و گاهی هم برای شخصیت های انسانی بکار میبرد.

نام های مختلف نشان دهنده ریشه های متنی متفاوتی اند.

 

الوهیم”  که کامل بودن منسجم معنی میدهد، در دوم قرنتیان ۴:۴ انجیل، “خدای این جهان” و معنی ضد خدا میدهد. در مزامیر داوود ۸۲:۶ به انسان خطاب میشود. در سفر پیدایش ، آفریننده هستی و در سفر خروج ، خدای مصریان است که خداوند او را تنبیه میکند.

 

زمین در فصل آفرینش هم خاک معنی میدهد و هم تمامی سیاره زمین.

محققی در علوم دینی بنام پگی کَتز،به نکته مهمی در متن عبری واقعه نوح اشاره میکند .

 

اولین اشاره به نقشه خداوند برای از بین بردن حیات حیوانی :

«و خداوند گفت من آدمی را که آفریده ام از روی زمین “آداما” محو خواهم کرد، اعم از انسان و حیوان و خزنده و پرندگان آسمان. (پیدایش ۶:۷)

برای روایت سیل، تخریب و از بین بردن زندگی از روی زمین ، از کلمه  “آهارتز” استفاده میشود ، نه “آداما“.

اگرچه “آداما” و “آهارتز” ممکن است هر دو به عنوان زمین ترجمه شوند، اما می توانند به معنای اطراف محلی باشند و نه کل زمین.

به عنوان مثال: «و قحطی بر روی همه”آهارتز”بود» (پیدایش ۴۱:۵۶). و «در تمام “آهارتز” نان نبود» (پیدایش ۴۷:۱۳). قابیل «از روی آداما» رانده شد (پیدایش ۴:۱۴). او نه به دریا رفت و نه زمین را به سمت مریخ ترک کرد!

می بینیم که این اصطلاحات، “آداما” و “آهارتز“، اغلب دارای مفاهیم محدودی از گستره زمین شناسی هستند .

تغییر در اصطلاح از “آداما” به “آهارتز” ممکن است نشان دهنده نیت الهی باشد که تنها نابودی زندگی در منطقه فاسد بین النهرین را در بر میگیرد.

 

رَبای کوک، رنگین کمان را نشان دهنده روشنایی الهی میداند که به دنیای فیزیکی ما نفوذ می کند.

ابرها را جنبه‌های احساسی و فیزیکی ما. پیمان خداوند توسط «رنگین کمان در ابرها» نورالهی را به شکل فیزیکی تری درآورد  و با احکام داده شده به نوح ، شکاف بین عقل و عمل، بین مابعدالطبیعه و دنیای فیزیکی کاهش میابد.

 

بنا به نوشته محقق اسرائیلی DROR BEN AMI, کشتی نوح استعاره ای از یک مدرسه دینی است.

داستان نوح به ما نشان می دهد که میزان اطلاعاتی که یک انسان می تواند با تلاش خود به دست آورد محدودیتی دارد.

آب باید با آموزه های مربوط به کلام خدا همراه باشد.

(کوه) سطح بالاتری از درک را نشان می دهد.

در روایات ، سلیمان  پادشاه ، و مسیح موعود سوار بر الاغ وارد شهر میشوند.  به این معنی که الاغ وسیله ای است که از طریق آن روشنایی به مردم می رسد.

کلمه “زندگی”  استعاره ای از درک است.همانطور که در دوران ما نیز، برای صدور جواز قانونی بین آدم زنده و مرده ، فعالیت مغز را اندازه میگیرند.

پا” مسیر انتقال تقدس از مکتب زمینی به بدن انسان است. از این رو به موسی دستور داده شد که صندل های خود را در نزدیکی بوته سوزان درآورد.

کشتی چوبی شناور بر روی آب ها نشان دهنده مکتبی از دانش است که مبتنی بر آموزه های انسان ، اما در سطح بالاتری وجود دارد.

در زبان عبری کشتی نوح به عنوان “راه رفتن” روی آب ها توصیف می شود و البته “راه رفتن روی آب” یکی از “معجزات” حضرت عیسی هم به همین معنا ست، نه راه رفتن روی آب.

 

اصولا “معجزه” در فلسفه یهود معنی نمیدهد. “معجزه” بخشی از سلسله وقایع عادیست که جذب آن در حد توانایی فکرمان در لحظه رویداد و شاید پس از آن نیست.

شکافتن دریا برای عبور یهودیان ، راه رفتن حضرت عیسی روی آب ، تبدیل آب ( صورت ظاهری متن مذهبی) به شراب (راز عمیق تر فرمانهای الهی – عرفا و شاعران ایرانی نیز از این تفسیر استفاده کرده اند) ، زنده کردن مردگان ( بیخبران و ناآگاهان) توسط او یا الیشع ، پیامبر یهودی ، دارای معانی عمیق تری اند.

 

که بقول مولوی :

 

ای منجم اگرت شق قمر باور شد    بایدت بر خود و بر شمس و قمر خندیدن

 

برداشتها ۱- کلمه عبری ark) teiva یا کشتی ) نیز به معنای “کلمه” هم است. رَبای بَعَل شِم تُو یاد میداد که زمانی که خداوند می گوید: ” وارد کشتی شو ، یعنی به کلام وارد شو “، یعنی وارد کلمات دعا و مطالعه تورات شو . در آنجا، پناهگاهی از خرد، معنا و تقدس را در میان سیلاب های خروشان زندگی پیدا می کنی. ۲- R’ Levi Yitzchak اهل شهر بردیچف (در کتاب خود Kedushat Levi): اندازه های دقیق یاد شده در ساخت کشتی را برای شاگردانش اینچنین تعبیر میکرد.  “آدم باید قبل از حرف زدن حرفش را خوب بسنجد. وقتی کسی حرف میزند (در عبری “توا”، یعنی “کلمه”)، باید کلمات خود را به درستی اندازه گیری کند. ۳- مسئولیت زندگی ما ایجاد تعادل عوالم لاهوتی و ناسوتی با هم است.  پیمان خدا و نوح، نمایانگر هماهنگی محل نقطه تلقی بین خالق و تصویر خلقت است. به همین دلیل است که دکمه تنظیم مجدد باید فشار داده می شد. ۴- “Zohar“را که معمولاً به عنوان نورگیر یا پنجره ترجمه می‌شود می‌بایست بالای کشتی نصب شود. Reb. Elimelech از Lizhensk می گوید این به ما می آموزد که هر کلمه ای که یک نفر به زبان می آورد باید نور بزرگی را به جهان بیاورد و از این راه، تاریکی تبعید را از بین ببرد. ۵- کشتی چیزی است که ما آن را در قلب و ذهن خود درست و خوب نگه می داریم.۶- بنابه درسی از معلم عرفانم ، مارک سی یِت: کشتی ، نمادی از رَحِم آفرینش است، البته در سطح دیگری. همانطور که در اول خلقت، تاریکی بر پوششی بر اعماق (رَحِم آفرینش) بود. کشتی ساخته دست بشر وسیله ای برای یک  حاملگی جدید است. پس از آن کشتی برای همیشه در درون انسان قرار می گیرد تا ارتباط نهایی را با خداوند داشته باشد.۷- در مورد نوح، جهان که در واقع در ظاهری مادی دارای آگاهی است، ایده‌های معکوسی برای عمل داشت. رابطه “دادن” و “گرفتن” به هم خورده بود .برای همین دزدی گناه کبیره انسان ها بود، که می بایست این رابطه ترمیم شود. ۸- در اینجا سیل یک جلوه عرفانی از حرکت “آگاهی” است. این حرکت آگاهی دو دنیای لاهوتی و  ناسوتی را با هم یکی می کند. ۹- سیل نمایانگر پاکسازی است ، وقتی از دنیای هرج و مرج روی به باور بی چون و چرای خداوند می آوریم. واقعه سپس از نسل‌های نوح نام میبرد که نشان‌دهنده انسان عادل و کاملی بود. و تعهد به این پیمان مسئولیت ماست.

***

 

بُنمایه و هدف فرهنگ مدرنیته امروزه با آگاهی انسان شکل گرفته و عواقب مخرب آن را در رابطه انبوه انسانهای با دلهای پراکنده ، فروپاشی خانواده ها، جنگها ، قتل عامها،دربدریها ، لاابالی گری ها و آنارشیسم اجتماعی میبینیم.

فوران تنوع و آسانی در چاپ و ارتباطات دیجیتالی ، دنیای بیکران اطلاعات امروزه به چه کار می آید اگر دست به تبادل افکار با همه دنیا نزنیم ، از هم یاد نگیریم و سهم خود را به انسانیت و فضیلتهای متعالی و آمالهای بشریت نپردازیم ؟ که فلسفه بودا هم ، جهان ما را در ” بودن، فراگرفتن و عمل کردمان” میداند.

 

ا