مینا اسدی؛  جاکش‌ها

مینا اسدی؛

جاکش‌ها

جاکش ها
در میان ما جا سازی می کنند
“جاسوس”
در میان ما
جاکش ها
جا به جا
جاسازی می کنند.
غیر قانونی نیست
“نوستالژی”
به یاد روزهای عرق خوری در ” مرمر”
” کافه نادری ”
“ریویرا”ی قوام السلطنه
خاطرات مدرسه
دانشگاه
کارخانه
روزنامه
همکلاسی
همکار
روی یک نیمکت
در یک اداره
دور یک میز
گرد یک منقل
در یک زمین ورزش
جاکش ها
نبوده ها را عکاسی می کنند
نمی شناسی
ندیده ای
بوده ای اما
در پسِ پشت ِ خاطره ی
قماربازی
کلاشی
پشت هم اندازی
نمی شناسی
نمی شناسی اشان
کافه هایی که تو بیاد نمی آوری
گیلاس هایی که هرگز بالا نبرده ای
همکلاسی هایی که هرگز ندیده ای

مثل ما، با ما می گویند “کار”
مثل ما، با ما می گویند “تضاد”
مثل ما ، با ما می گویند “کارگر”
می گویند “کارخانه ”
” کار فرما”
مثل ما .
مشت هایشان را گره می کنند
و می گویند
همه ی آن چیز هایی را که ما می گوییم
دست مان را می فشارند
ـ محکم ـ
” رفیق”
و همراه ما سرود می خوانند
«تنها ما توده ی جهانیم………….. »

می گویند “ما ”
و از ما نیستند
جاکش ها
همه چیز را در میان ما
جاسازی کرده اند

” روزنامه نگار ”
” طنز پرداز”
” مقاله نویس ”
” نویسنده ”
” شاعر”
“آواز خوان”
“هنرپیشه ”
” کارگردان”
“نقاش ”
“قهرمان”
از همه رقم
جنس شان جور است
کم نمی آورند!

جاکش ها
همه چیز را
در میان ما جاسازی کرده اند.

آپریل دوهزار و چهار- استکهلم

 

به نقل از “آوای تبعید” شماره ۲۹