جمشید شیرانی؛ غیاب

جمشید شیرانی؛

غیاب

 

تقدیم به ر. م.

 

کنارِ من لمیده ای

و

نیستی.

سَحَر نمی شود.

 

دوباره

دست می کشم

به بالشی

که از شلالِ گیسوانِ تو

تُهیست.

مَشامِ شب

پُر از شمیمِ شانه های توست.

و

عطرِ پونه

در هوا شناور است.

 

نگاه می کنم

(تمامِ هستی ام

نگاه می شود.)

تو نیستی.

 

زمان خُمارِ خوابِ نرگس است.

و پای سبزِ لاله

از زمین

رها نمی شود.

 

دوباره دست می کشم

و نبضِ سردِ شب

نَفَس نمی کشد.

 

و

ناگهان،

تو در کنار من لمیده ای.

به خواب می روم.

و

دشتِ شب

سپیدِ خوشه های مریم است.