داریوش فاخری انسان‌خدایی و فناجویی

داریوش فاخری

 

انسان‌خدایی و فناجویی

اثر بسیار محققانه و تازه ترین کتاب خانم شیرین دقیقیان , ” انسان خدایی و فنا جویی ” , را خوانده ام که راهنمایی برای علاقه مندان حکمت عرفان در مکتبهای عارفانه و هم چنین اثرات عرفان بر مکتبهای فکری روشنفکران قرون اخیر است.

ایشان در کتاب اخیر خود  با روشی بیطرفانه و اکادمیک ,اما به زبانی ساده, انسان خدایی و فنا جویی را از دیدگاه قبالیستها , عارفان اسلامی و فیلسوفان دوران روشنگری اروپا بررسی و تعریف میکنند.

بدون شک غنای تعالیم عرفانی تمامی شرایع و شاخه های منشعب انجمن فرقه های مخفی و جمعیتهای سری ” میستریون” که به موازات رواج اساطیر مذهبی در یونان و روم باستان  شکل گرفتند و شرط عضویت در  این انجمنها تعهد به سکوت و خاموشی بود , ترکیبی از افکار صوفیان اسلامی ,  علمای یهود , زرتشتی , مسیحی , هندی , بودایی و مانوی است.

بعنوان نمونه , برخی از پژوهشگران, رد پای روزه داری , پرداخت زکات و ادای نماز و روزه یک ماهه , که در یادبود زندانی شدن و مرگ مانی از واجبات بود , و مراسم و آیین خانقاه مانویان را در آیین صوفیان می بینند که خود ترکیبی از ادیان کهن بین النهرین است.

برخی دیگر چون نولد , مستشرق آلمانی برآنند که تصوف از رهبانیت مسیحیت به دین اسلام سرایت نموده منبع خودداری صوفیان از بکار بردن بسترهای نرم و پذیرفتن زر و سیم را متاثر از ده اصل تربیتی (دَسَه سیلَه اخلاق بودایی) میشمارند که امتناع کردن از هر چیزی که در جهان عزیز و لذت‌آورست را خاستگاه رنج میدانند .

گفته های رابعه و قتل حلاج ذکر شده توسط عطار در تذکره الاولیا ,شباهت بی نظیری با حکایت های مسیح دارند و تا حدی هم به مثابه دار زدن و پوست کندن مانی است.

علاوه بر انبوه شباهتهای کلامی و آداب گوناگون , بی شک سالکان راهی خرابات در پی یقین , راهی بیابان شدن و چله نشینی (برای پشت سر گذاشتن دروازهای شَک و پرسش) را از آیین یهودی فراگرفتند تا  به سرزمین موعود یهودی , قلمرو ملکوتی مسیحیت و مرحله فنای اسلامی برسند.

 

شایسته ذکر است که در این مبادلات زیبای فکری , بجز ابن مَیمون (یکی از بزرگترین علمای مذهبی و فلسفه یهود و پزشک صلاح الدین ایوب) که در نوشته ای به یک ربای دیگر , با استفاده از داستانی از ابراهیم ادهم , استفاده اهمیت روش متانت و بردباری در سلوک روحانی صوفیان اسلامی را توصیه می کند ,  پسرش , ابراهیم بن موسی بن میمون که پس از مرگ پدر در ۱۲۰۴ ریاست جامعه یهودیان مصر را در ۱۹ سالگی به عهده گرفت , نیز در کتاب خود بنام ” راهنمای جامع برای خادمان خدا” صوفیان اسلامی را میستاید و به پیروانش توصیه میکند تا شیوه ای صوفی یهودانه بپرورند.

در این مورد , داستانها , آموزه ها و عملکرد صوفیان عارف اسلامی به یمن مترجمان , جهانگردان و تاجران یهودی راه خود را به اروپا باز نمود و به شوریدگان الهی یهودی هم رسید.

یکی از اثرات ژرف و عمیق این افکار را میتوان در جنبش ” شبتا زاوی” یافت که به باور پیروان یهودیش , مسیح موعود بود .

افکار عارفان و صوفیان اسلامی به جنبش حاسید ها (که آنان را صوفیهودان نام نهاده ام ) قرن هجدهم اروپای مرکزی راه یافت که اثرات بارز آن در عملکرد و باورهای آنان در میان جماعتهای فراوان یهودیان حاسید امروز نیز نمایان اند.

به عنوان نمونه جای پای داستانی از مثنوی را میتوان در داستانی از ربای کارلین , یک رَبای شاگرد عرفان در قرن نوزدهم , پیدا کرد که لغت “من” را شایسته خدا میداند و فرد را از بکار بردن آن برای معرفی خود منع میکند. ک

طی قرن بیستم نیز صوفیهودان سرشناسی را جزو مروجین مکتب صوفی اسلامی در امریکا و دنیا میبینیم .

خانم شیرین دقیقیان علاوه بر شباهتها , تفاوتهای فکری و عملی عرفان یهودی و دیگر عارفان جهان را هم به تفصیل شرح میدهد.

او نقش یهودیان فرهیخته ای که از فرهنگ عربی ـ اسلامی و لاتین بهرۀ کافی داشتند و رسالت ترجمه کتب و افکار بین اروپا و آسیا را بر عهده گرفتند را در نظر میگیرد و همچنین تاثیر بی انکار مکتبهای فکری عرفانی بر عالمان, شاعران و فیلسوفان جریانات فکری دوران روشنگری اروپا را نشان میدهد.

گستره این نقش عظیم, علاوه بر عرفان,  علوم طب، ریاضیات، فیزیک و مکانیک , نجوم , موسیقی , آثار ادبی  و فلسفی را هم در برمی گیرد .

او نیز چون فیلسوفان یهودی قرن پیشین , هرمان کوهن, آیزیا برلین و فرانز روزن زوو وَیگ که با رویارویی و ریسک طرد شدن به مقابله ای صادقانه با کانت و دکارت و هایدگرهای زمانه خود رفتند تا اغماض تعمدی در مردود شمردن وامشان به فلسفه یهود را به آنان یادآوری کنند, عمل میکند.

شیرین دقیقیان استادانه  در مورد اصل فنای خود در عرفان اسلامی, در افکار و دیدگاه های یهودیان و فرهنگ های دیگر , بحث می کند.

او در اقیانوس بی انتهای ادبیات عرفانی فرو می رود و تاثیر متقابل راهنمای سرگشتگان میمونید (که خود نیز یکی از مترجمان جهانی  این عصر خارق العاده است) , تلمود و میدراش و قبالا را در کنار آموزه های خواجه عبدالله انصاری,  ابراهیم بن ادهم، عزیز بن محمد نسفی، حسین بن منصور حلاج، بایزید بسطامی، برهمن های خاور دور و عُرفای مسیحی میشکافد و روش هایشان را با انتقادات و نگرشی هوشمندانه بر میشمارد.

او خوانندگان خود را به سفری چشمگیر در زمینه فلسفه، عرفان، عقاید کانت اسپینوزا و تانیا می برد. و ما را به مناظره خاخام ها و عرفا درباره وحدت خداپرستی و توحید و حتی تأثیر افکار آبراهام بن ساموئل ابوالفیای عارف بر فروید دعوت میکند.

یکی از موضوعات مهمی که در این کتاب دنبال می‌شود ، موضوع انسان کامل است که عرفای اسلامی ، مسیحی و حتی نیچه فیلسوف آلمانی را در میان دیگران به خود مشغول کرده است.

او در این اثر  خود نشان می دهد که در یهودیت انسان کاملی وجود ندارد. عرفان یهود حتی پیامبر و مسیح موعود خود را کامل نمیداند. آن چه هست انسان در راه کمال است که , در لحظاتی بسیار محدود,  به وصل می رسد. که این وصل نیز ، بیشتر اتصالی آنی , بی اختیار از خود, و از پیش آماده نشده است , تا آنکه در آغوش کشیدنی جاودانی و اضمحلالی ابدی باشد.

شیرین بر این اصل قبالا در مورد هدف  آفرینش پای میفشارد ( که اول بار از رابای یهودا اشلاک شنیدم ) که  “میل به دریافت، فقط برای شخص خود”، خلاف قاعدۀ کیهانی ودر جهت متضاد جریان نیروهای آفریدگار به بینهایت هستی و این عالمی است که به آن معنی میدهد.”

در پایان نتیجه گیری زیبا ی شیرین دقیقیان به وقوف این درک عظیم است که “آین سوف”( به معنای هیچ- یا در اصل چیزی که نمی توان توصیف و درک کرد) که در قبالای یهود  مورد استفاده قرار میگیرد “خدا “یی نیست که مورد قبول عوام دنیاست. این نکته مرا یاد گفته ای میاندازد که به   مایستر ایکهارت کشیش, عارف و فیلسوف بزرگ مسیحی آلمانی  نسبت میدهند که در جواب کافری گفته بود : من به خدای , خدای تو معتقدم.”

من این کتاب را در جستجو, درک بیشتر و ارتباط بهتر انسانهای وارسته جهان خواندم .

لوس آنجلس

جولای ۲۰۲۳

به نقل از “آوای تبعید” شماره ۳۵