شعری از علی رادبوی

 

علی رادبوی

 

ای اقتدارتان به یمن درفش و دار

ای طایفه‘ مرگ پرستان مرده خوار

ای آنکه مکتب و آیین و کیش ‌تان

در کینه‌ ورزی و نفرت طلایه‌دار

ای منکران علم و صلح و دوستی

بر هر چه تحجر و گندیده، پاسدار

ای دشمنان قسم خورده‌‌‌ی طرب

جویندگان معجزه از مرده در مزار

گیرم توان، چند صباحی علم کنید

در کوی و برزن شهر چوبه ‌های دار

غافل ز قدرت این سیل پر خروش

جاریست کز چشم مادران داغدار

با آتش نهفته‌‌ی عصیان چه می‌کنید

در اندرون سینه‌ی این خلق بیشمار

این دست و پا زدن، تقلای آخر است

کو کاخ ظلم و ستم مانده‌ پایدار؟

دستی که چنگ زده است بر گلو یتان

خرم تبار، به سرخی رخ دارد افتخار

عمر شب سیه سر آید،، ‌رسد ز راه

صبح شکوهمند رهایی به این دیار!

 

زمستان ۲۰۲۴ سیاتل