رحیم کاکایی : موسیقی ترکمن- نگاهی اجمالی و تاریخی به فرایند تکامل آن
رحیم کاکایی :
موسیقی ترکمن
نگاهی اجمالی و تاریخی به فرایند تکامل آن
هنگامی که سخن از آسیای مرکزی میرود، منظور گروه جمهوریهای ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، قسمتی از ترکستان چین (هنی یانگ) و تاجیکستان است. درآسیای مرکزی بر پایه آمار سال ۱۹۹۸ چهل میلیون ترک زبان از خلقهای مختلف زندگی میکنند که چهار میلیون از آنها ترکمن هستند. خوارزمیها و مردم ازبکستان کنونی که منشاء ایرانی دارند و تا قرن یازده میلادی به یکی از شاخه های زبان فارسی صحبت میکردند، از سده سیزده میلادی به طورکامل ترک زبان شدند. زبان ترکی در شهرهای ترکستان نخست از قرن شانزده میلادی به شکل نوشتاری درآمد، اما زبان فارسی مدت ها به عنوان زبان غالب ادبی باقی ماند. شهرهایی مانند بخارا و سمرقند به مثابه مراکز فرهنگی و ادبی نقش بزرگی در این عرصه ایفا کردند. آسیای مرکزی به دلیل اوضاع جغرافیایی خود در این دوران به منطقه ذوب تمامی فرهنگهای بزرگ تبدیل شد و فرهنگ مشترکی را به وجود آورد که درخشش آن سراسر آسیا، حتی تا هندوچین را نیز فرا گرفت. موسیقی آسیای مرکزی دراثر غنا و تنوع ادوات خود حتی به دربار امپراطوری سلسله تانگ چین راه یافت. از موسیقی این منطقه در دوران پس از گسترش اسلام به آسیای مرکزی تا تسلط تیموریان (سده پانزده) شناخت کمی وجود دارد. در دوره تیموریان که دوره تاثیر و نفوذ موسیقی ترکی- مغولی، چه از لحاظ انتخاب ادوات موسیقی و چه از جهت اشکال موسیقی است، موجبات تفکیک آن از فرهنگ موسیقی فارسی و عربی فراهم شد. موسیقی دانان خراسان قدیم برای اجرای موسیقی تا دربار اکبرشاه، پادشاه مغول تبار هندوستان (۱۶۰۵- ۱۵۵۶) دعوت میشدند. رسالههای تئوریک موسیقی به زبان فارسی بر وجود ارتباط با هندوستان در این زمینه گواهی می دهند. مدتها بعد دوره تغییر شکل و تأثیر متقابل موسیقیهای منطقه بر یکدیگر فرارسید، اما پس از دگرگونیهای سیاسی درمنطقه و تبدیل جمهوریهای آسیای مرکزی به جمهوری های شوروی سوسیالیستی، سنن موسیقی هر یک از آنها به طور مستقل تکامل یافت، به طوری که قزاقها، ترکمنها و قرقیزها توانستند موسیقی سنتی خود را حفظ کنند و تکامل بخشند.
برخی ادوات موسیقی مانند عود با دو یا سه تارِ سیم و پوشش چوبی «هیوبوسی»(huobusi) «قوبوز»( qobuz) ، «لابابو» (lababu)«رباب» (rabab)« پیپا» (pipa) «باربد» یا «باربت»barbad ) ) مورد استفاده همه خلق های چادرنشین بوده است. همین امر در مورد کمانچه که تارهای آن از موی دم اسب ساخته میشود نیز صدق می کند. «باربد» یا «باربت» مدت ها پیش از این که آن درهندوستان، ایران و چین رواج یابد، یعنی حدود۲۰۰ سال پیش از میلاد درآسیای مرکزی وجود داشته است. درمنطقه باختر افغانستان سازهای زیادی (از قبیل نوعی فلوت، چنگ و فلوت دوسر) حفظ شده که یادآور ادوات موسیقی یونانی است. در یک اثر هنری یونانی که در ترکمنستان یافت شده و مربوط به ۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح است، صحنهای از افسانههای یونانی با طبل و نوعی فلوت تصویر شده است. چنگ یونانی هم چنین در سده ششم میلادی در نقاشیهای روی دیوار شهر باستانی «افراسیاب»، مربوط به دوره سغدیان نیز قابل تشخیص است. در مجسمههای بودایی درباختر افغانستان مربوط به حدود سال ۲۰۰ میلادی نیز ابزار موسیقی خاص شرق، مانند طبل خمرهایِ دوطرفه، چنگ زاویه دار و چنگ دسته کوتاه تصویر شده اند. در آثار به دست آمده از شهر افراسیاب، سازهای دیگری متعلق به سده یک تا چهار، به همراه دوتار و تنبور رایج در خوارزم دیده میشوند. در ترکستان شرقی (واحه ختن) نگارههای نوازندگان موسیقی، مانند فلوت بلند (به ویژه قره نی)، فلوت کلیددار، باربد و نوعی طبل با میمونی درحال نواختن متعلق به سده دوم یا سوم بعد از میلاد یافت شدهاند. چنین تصویرهایی متعلق به سده هفتم میلادی در باخترستان (بلخ قدیم) و توخارستان نیز کشف شدهاند. آرشه چنگ باستانی، چنگ زاویه دار و باربد که توسط زنان نواخته میشدند، در سدههای هفتم و هشتم میلادی در «پندشکند» (تاجیکستان) پدیدار میشوند. این سازها در دوران تسلط تیموریان در هرات و سمرقند رونق بیشتری یافتند.
ترکمنها و موسیقی ملی
ترکمنها یکی از اقوام ترک هستند که دو سوم آنها، یعنی حدود چهار میلیون نفر در جمهوری ترکمنستان، حدود ۲ میلیون نفر درایران و بقیه در افغانستان زیست دارند. ترکمنها در عراق و ترکیه نیز وجود دارند که میتوان گفت به لحاظ فرهنگی هیچ ارتباطی با ترکمنهای ایران و افغانستان و جمهوری ترکمنستان ندارند. موسیقی ترکمنها همانند دیگر فرهنگهایی که منشأ چادرنشینی دارند، دارای دو بخش جداگانه است: ترانههای محلی یا خلقی و موسیقی حرفه ایکه ترانه سرایانآن، «باغشی» نامیده میشوند. ترانه های محلی معمولاً با «تویدوک» (Tüidük نوعی نی) همراهی میشوند و «باغشی»ها دوتار مینوازند. از میان ترانههای بیشمار محلی میتوان از«لاله»» Läle) برای دختران جوان ترکمن)، «لاله هودی» (Läle Hüvdi) ترانهای برای لالایی، «یاریار»، ترانههای عروسی (توی Toi ) نام برد. در ترکمنستان ایران، زنان ترانههای مذهبی برای ماه رمضان و روزهای مخصوص (مذهبی) می خوانند و مردان ترانههایی برای تولد پیامبر اسلام به نام «مولود» (Movlud) و ترانههای صوفیانه به نام «ذکر» همراه با رقص دارند. تا آغاز سده بیست برخی رقصها نیز میان زنان رواج داشت. همچنین ترانههایی که در آنها برای بارش باران دعا میشده در فرهنگ موسیقی ترکمن وجود داشته اند. این ترانهها از فرهنگی متعلق به پیش از اسلام سر چشمه میگیرند.علاوه بر این، امروزه گروههای موسیقی جدید نیز تشکیل شدهاند.
ادوات موسیقی ترکمن
«قارقی تویدوک»: فلوت بلند، بدون دهنهای مخصوص و همانند فلوت تاتاری و به ویژه قزاقی و یا نی بلند موسیقی ایرانی است که از هفت بند تشکیل شده و ازاین رو آن را «یدی بوقوم» مینامند و اندازه آن حداقل چهل سانتیمتر است و شش سوراخ دارد. این فلوت در یک «سونو» در قطعه ای برای دو ساز مختلف یا تک نوازی به همراه ترانه نواخته می شود و درجه صدای آهنگ آن حدود یک «اوکتاو» موسیقی است.
«دیللی تویدوک»(dilli tüidük): یا قره نی ای که سه یا چهار سوراخ و حدود بیست سانتیمتر درازا دارد.
«قوپیز»: زمبورک (زنبورک) فلزی برای زنان و کودکان است و ساختار قدیمی این زمبورک یا «قوپیز» ازچوب بوده که امروزه منسوخ شده است. ترانه سرایان قدیم که آنان را «اوزان»( ozan) می نامیدند با «قوپیز» هم نوا می شدهاند. «قوپیز» دو طرفه که امروزه شبیه آن نزد «قرقیز»ها رایج است، مورد استفاده ترکمنها نیز بوده است.
دوتار (Dutar): که بعدها جای «قوپیز» را گرفت. صداها در دوتار به سیزده پرده با حلقه فلزی تقسیم شده که هریک از پرده ها نام مخصوص خود را دارند. برای سیمهای دوتار در آغاز از ابریشم استفاده میشده، اما بعدها سیم فلزی جای آن را گرفته است. برخی ملودی های دوتار نزد ترکمن های ایران که از نسلی به نسل دیگر رسیده، در
مراسم و سنن ملی بعنوان همراهی کننده نواخته می شدهاند.
«قیجاق»: که شکل کمانچه را دارد و در دوران کهن برای ساختن آن از کدوی خشک شده استفاده میشده است. ترکمن ها «قیجاق» را ازحدود دویست سال پیش، از ترکمنهای خیوه گرفته اند و استفاده از آن تا کنون در همه جا گسترش یافته است. تنها درمکتب موسیقی شهر «مرو» (ماری) قیجاق به کار برده نمی شد.
باغشی (خواننده موسیقی کلاسیک ترکمن)
«باغشی» نزد ترکمنها به معنی «پاسدار آگاهی جمعی» و ارزشهای معنوی است و با «شامان» که در فرهنگهای سایر خلق های ترک وجود دارد، متفاوت است. اما باغشیهای ترکمن را میتوان وارث «شامان» ها دانست. «باغشی خلیفه»، به معنی استادی است که شاگردانی داشته و دارای مقام صوفی – شیخ بوده است. مواردی گزارش شده که ظاهرا «باغشی» در دوران خشک سالی با ترانهها و دوتار خود طلب باران می کرده و باران می بارانده است. «باغشی»ها یا نوازندگان دوتار و «قارقی تویدوک» دعوت می شدهاند تا برای بیماران موسیقی بنوازند. «باغشی» پیش از هرچیز خوانندهای حرفه ای است که هنر خود را نزد یک استاد فرا گرفته و خود به مرحله استادی رسیده است. حرفه «باغشی» به لحاظ پایههای تکنیکی و فرهنگی و همچنین سنتی خود، ویژه مردان بوده است. اما در پایان سده بیست خوانندههای حرفهای زن نیز پدیدار شدند که دوتار هم می نوازند. در گذشته، «باغشی»هایی را که هیچ وسیله موسیقی نمی توانستند بنوازند، «یاناماچی» می خواندند. «یاناماچی»ها به همراه یک نوازنده دوتار یا یک نوازنده «قارقی تویدوک» ترانه میخواندند. امروزه «تویدوک باغشی»ها نیز ترانههای خود را میخوانند و«باغشی» ها خود به دوتار مجهز هستند و اکثرا با یک «قیجاق» (کمانچه) و یک دوتار دوم برای همراهی و تقویت صدای دوتارِ«باغشی» استفاده می شود. «قیجاق» (کمانچه) نقش خاص و مهمی برای به هیجان آوردن شنوندگان در برابر دوتارایفا میکند.
در نزد ترکمنها دو گروه «باغشی» وجود دارد که با یکدیگر متفاوت هستند:
ـ «دِستانچی»ها که از داستانهای شفاهی و کهن ترکمنی مانند داستانهای «اوغوزنامه» مفهوم نوینی را ارائه می دهند. ـ «تیرمچی» که در شعرهای «تیرمه» (tirme) خود ازعشق، اخلاق، مذهب، جنگ و شکار ترانه میخوانند. در «دستان»(destan)، نثر و شعر (آیدیم – آواز) به یکدیگر تبدیل میشوند. هر«دستان» از بیست یا سی آواز تشکیل میشود و بسته به موقعیت میتواند کوتاه شود. بدیهه نوازی و بدیهه سرایی در مقایسه با سنن دیگر محدودتر است. در «دستان»ها، داستان های معروف عاشقانه جهان ترک مانند «شاه صنم و غریب»، «اصلی و کرم»، «زهره و طاهر»، «حورلوقغا» و همراه، داستانهای قهرمانی (کوراوغلی) و افسانههای قدیسان مانند «ابراهیم آدم»، «حاتم طایی» و «محمد حنیفه» حکایت میشوند. «باغشی»های قدیم به خاطر جدایی ناپذیری تکامل و توسعه هنرشان از شعر، اغلب خود شاعر بودند. سنت منظومههای رزمی در شمال جمهوری ترکمنستان از منطقه «تاش هووز»، جایی که خاستگاه «باغشی دستانچی»ها است، ریشه میگیرد. داستان منظوم اما به سبک و روش دیگری در جنوب شرقی جمهوری ترکمنستان، از جمله شهر «ماری» (مرو) نیز رواج دارد. درشهر «تاش هووز» بیشتر در باره قهرمانان داستان های کوراوغلی که طوایف ترکمن را متحد کردهاند، خوانده میشود. «باغشی» که خود نوازنده دوتار است و از آن جدا نیست، هنگام اجرای موسیقی باید توسط نوازنده «قیجاق» پشتیبانی شود. در شیوه «یولوتان» (Iolotan) از «قیجاق» (کمانچه) چشم پوشی میشود و به جای آن دوتار دیگری غیر از دوتارِ باغشی نواخته میشود. یک «دستانچی» حداقل بر یک داستان منظوم رزمی به طور کامل (گاهی پنچ تا شش داستان منظوم) و یک «تیرمچی» بر صد تا پانصد شعر مسلط است.تکنیک صدا درموسیقی ترکمن متنوع است، مانند «آلقیم سوز» (صدای بم) و «داماق قاقماق» یا لرزاندن صدا (چهچه زدن.)
پنچ قطعه سازی درموسیقی ترکمن به نام «مقام»:
- «قونگور باش مقامی» ۲- «گؤگ دپه مقامی» ۳- «آیرالیق مقامی» ۴- «مقام لار باشی» ۵- «شادیللی» و یک ردیف موجود ازهفت قطعه که همانند یک ردیف «سالتیق لار» عنوان شده و «قیرق لار» نامیده می شود. برخی مقامها، هم به وسیله «تویدوک»(فلوت) وهم به وسیله دوتار نواخته می شوند. مانند «قونگرباش»، «آیرالیق»، «اِرکِک»، «لوتولار» (Lotular)، «گلین» (Gelin) ، «هوودی»، «توی»(Toi) مقام (دراصل برای تویدوک(فلوت) است. موسیقی ترکمنهای ایران به چهار سبک بزرگ «یول» (yol) قابل تقسیم است که بیانگر خاستگاه قومی و منطقهای آنهاست:
۱-«گورگن یولی» (ازمنطقه گورگن) که دارای یک ملودی ساده است و با صدای بم اجرا میشود. ۲- «دمنه» (Dämänä)، مانند «ارواح یولی» ( arvachyoli) خاص ترکمنهای خراسان که با صدای زیرترِ آن به سادگی قابل شناسایی است. ۳- «خیوه یولی»( chiva yoli) از خیوه و با تکنیک صدایی خاص است ۴ – «ماری یولی» (Mary yoli) از منطقه «ماری» یا مرو است و همچنین «ساریق یولی» با صدای زیر و بدون «قیجاق»(کمانچه).
رده بندیهای دیگر، هفت سبک یا روش به این شرح تشخیص میدهند: ۱- «یموت» و «گوگلن» ۲- «دمنه» (قیزل آروات) ۳- «آخال تکه» (عشق آباد، گوگ تپه) ۴- «سالیر» و «ساریق» (منطقه مرو یا ماری) ۵- «ارساری» (چارجو) ۶- «چاودور» ۷- «قارداشلی» (تاش هووز).
درجنوب ترکمنستان، «تیرمه» (tirme) و غزل از اشعار مختومقلی، کمینه یا ملانفس (شاعران بزرگ ترکمن) اجرا می شود. در«استاورپول» (شمال قفقاز) که سکونت گاه پانزده هزار اقلیت ترکمن است، روش خوانندگان موسیقی کلاسیک با باغشیهای ترکمنستان اختلاف دارد و سیم دوتار آنها از روده حیوانات است. در میان ترکمنها، باغشیها به جشنها و نشستهای جمعی شبانه مانند جشن تولد یا سنت (ختنه سوران)دعوت می شدهاند. این گونه مراسم «سازصحبت» نامیده می شوند و آوازخوانی باغشیها گاه از شب تا صبح ادامه داشته است. هسته اصلی موسیقی باغشیها از آوازهایی در «باشلاماق (زیر)» و «اورتا آیدیم لار» (وسط) و «چکیملی آیدیم لار» (بم) و بخش سه گانه ای که درصدای دوتار منعکس میشود (و نزد قزاقها و قرقیزها نیز وجود دارد) تشکیل می گردد. برخی مدارس موسیقی ترکمن در جوار این بخش سه گانه، تیپ شناسی آوازی را گسترش دادند و آن را «پرده» (Perde) نامیدهاند (که خود یک مفهوم تئوریک قدیم موسیقی ایرانی است). صدای بم اصلی با پرده دوتار همراه است، مانند «مقام لار باشی»، «موخامس» (muchammes ، «آچیق پرده» و «شیروان پرده».
فازهای تک و جداگانه را «باشلاماق» (شروع)، «یاریلماق» (پایان قسمت نخست یک قطعه)، «شیروان» (نقطه اوج) و «چیقماق» (پایان قطعه موسیقی) مینامند. درموسیقی ترکمن اصطلاح نامه« nama» وجود داشته که تنها نزد ترکمنهای شمال و بین «قره قالپاق» ها رواج داشته ومعنی ملودی پرده را می داده است. در گذشته، در برخی مدارس موسیقی ترکمن، ۶۲ نامه « nama» یا ملودی پرده را برشمرده بودند. ترکمنهای ایران که سبک موسیقی معینی را عیناً رعایت می کنند، طبقه بندی دیگری دارند که درآن دو مقام و اسم وجود دارد: «باش پرده»، «نوایی»، «گوگلن»، «قیامت پرده»، «شیروان پرده». ترکمنهای ایران دستگاه های موسیقی ایرانی یا به زبان دیگر ریتم دستگاه ملودی را پذیرفته و چهار حالت اساسی: «نوایی»، «قیرق لار»، «تشنید» و «موخامس» (در تاش هووز) را از آنها مشتق کرده اند. البته برخی مدارس موسیقی درجه بندی های دیگری درباره «قیرق لار»، «تشنید» و «موخامس» دارند و علاوه بر آن، «قونگورباش»، یک مقام مهم دیگری که تمامی پرده های دوتار را شامل می شود نیز وجود دارد.
انواع دیگری هم به این مقامها اضافه شدهاند مانند:«گوگ دپه» که مهم ترین آن است، «آیرالیق»، «برکلی چوقای»، «نهلرگوروندی» (nelergöründi)، «یانجاتما»، «ابراهیم شادیلی» و امثال آن. درقرن بیستم در برابر موسیقی سنتی و محلی ترکمن، موسیقی به سبک غرب و سمفونی پدیدار میشود. در سالهای ۱۹۳۰ آهنگ سازان روس که درترکمنستان اقامت داشتند، آثاری برای کُر و موسیقی مجلسی در انطباق با موسیقی ترکمنی و با پذیرش موسیقی ملی ترکمن به وجود آوردند. «و. آ. اوسپنسکی» و «آ. گ. شاپوشنیکف» آهنگ سازان روس، سهم بزرگی را در این زمینه ادا کردند. در سال های ۱۹۴۰ آثار بزرگی در اثر همکاری آهنگ سازان روس و ترکمن خلق شدند، از جمله: «شاه صنم و غریب» از «آ. شاپوشینکف» و «دانگ آتار عوض اف» (۱۹۴۴)، «آق پامیق» از «آلکساندر فدورویچ زنوسکو بروسکی» و «ولی موخاتف»، اپرای میهن دوستانه «آبادان» (۱۹۴۳) و «لیلی و مجنون» از «یولی سرگیویچ میتوس» و «آشور قلیف»، سویت سمفونی « ترکمن» از «آ.گ. شاپوشینکف» و «و.موخاتف» اپرای «زهره و طاهر» و «نگاره های ترکمنی» از «س. ن. واسیلنکو» و دیگران، آلدارکوسه (Aldar köse) از «ب. س. شختر» و همچنین آثاری از «ک.آ. کورچمارف». در سال های ۱۹۶۰ اثر بزرگی از «موخاتف» به نام «پایان خط الرأس خونین» (۱۹۶۷) ساخته شد. بالتهای «حکیم شگفت آور» (۱۹۶۰) از «م. راویچ» و «نوری موخاتف» و «مرگ بادسوزان» (۱۹۶۷) و «فناناپذیری» (۱۹۷۱) از «چاری نوریمف» همچنین بالت «فیروزه» از «آمان (آمان دوردی) آگادجیکف» به وجود آمدند که نشان دهنده گسترش و تکامل این هنر بودند. سمفونیهای ترکمنی نیز از سالهای دهه ۱۹۵۰ به وجود آمدند. ازجمله سمفونی «نقش ونگارهای تکه» (۱۹۶۹) از «چ. نوریمف»، سه سمفونی (۱۹۷۷) از «ن. موخاتف»، سویت از «بایرام دوردی خدای نظرف» (۱۹۴۶)، سمفونی از «دانگ آتار خدیرف» (۱۹۷۹) و دو سمفونی از «و. موخاتف» (۱۹۸۰). در این سالها، آهنگ سازانی مانند «آق مراد تقی یف»، «رجب رجبف»، «نوری خال ممدف»، «دوردی نوریف» و «اورازقلیچ قربان نیازف» آثاری برای موسیقی مجلسی و ارکستر سمفونیک و موسیقی شاد بوجود آوردند. همچنین میتوان از قطعه ای برای پیانو به نام «صدای دوتار» (۱۹۶۲) اثر «ن.خال ممدف» و «دستان» – کنسرت اثر «س. نوریمف» و آثار «آ. قلیف» نام برد.
به نقل از “آوای تبعید” شماره ۳۶