س. سیفی: دنیاهای جدّ و هزل سعدی
دنیاهای جدّ و هزل سعدی
“دنیاهای جدّ و هزل سعدی” تازهترین اثر س. سیفی است که از سوی “باشگاه کتاب” منتشر شده است. در پیشگفتار آن آمده است:
باور و دنیای فکری سعدی را باید از سرودهها و نوشتههایش بازجست. اما این دنیای فکری، اندیشهای یک دست را پیش روی مخاطب خود نمیگذارد. دوگانه گویی و دوگانه نویسی چتر خود را تا هر جایی از آثار سعدی که بگویی میگستراند. توضیح و تأویل شایسته از همین دوگانه گوییها میتواند در روشنگری از باور و اندیشه سعدی به یاری ما بشتابد.
او گاهی غزل میسراید و نقشمایهای از عارف را بازی میکند. گاهی نیز در فضایی از طنز اجتماعی حکایتهای گلستان و بوستان را مینویسد و میسراید. حتا آنگاه که لازم ببیند ایفای نقشی از سیاستمدار کارکشته را در متن نصیحهالملوک به پیش میبرد. سرآخر هم هزل مینویسد که از نوشتههای جدّ او چیزی کم نمیآورد. چون در نگاه سعدی هزل همان جدی است که نویسنده واکاوی از متن و دورنمایهی اصلی آن را، به خوانندهای تیزبین وامیگذارد.
دنیای ذهنی ایرانیان دنیایی دو جهانی است که بر سویهای از آن نیرویی آسمانی را نشاندهاند تا بر سویهی دیگری از آن نیرویی اهریمنی نقش بیافریند. چون قرار بر آن گذاشتهاند که نور و ظلمت همچنان در فراخنای تاریخ به پیکار با هم ادامه دهند. ولی جانمایی مشترک این دو نیرو در روان آدمی برای ایرانیان امری مشکل مینماید. چون نمونههایی خودساخته از آموزههای عرفان را بهانه میکنند که به ظاهر روشنای عرفان، تاریکی و تباهی را از نفس انسانها بتارانند. تعارف و مدعایی که عملیاتی شدن یا عملیاتی کردن آن هرگز ممکن نخواهد بود.
با همین رویکرد وهمآمیز و خودپرداخته است که مردمان ساکن فلات ایران بسیاری از شاعران خود را همان عارفانی میپندارند که گویا هرگز به پدیدهی “گناه” آلوده نشدهاند. چراکه پدیدهی گناه را همواره در دنیایی از جهان نیروهای اهریمنی جانمایی میکنند، که همگی بدون استثنا برائت خود را از آن اعلام مینمایند.
با همین دیدگاه تاریخی است که مردم عادی از انتساب هزلیات سعدی به او برمیآشوبند تا شخصیتی قدیسمآبانه یا معصومگونه به شاعر ببخشند. در نگاه ایشان سعدی شاعرِ پند و اندرز است و شعرهای عاشقانهی او نیز سمت و سویی از عشق به خداوند آسمانی را پیش روی خواننده میگذارد. اما بر خلاف آنچه که گفته میشود، غزلهای سعدی بیش از همه خط و سویی از عشقهای زمینی را پیش روی خواننده میگذارد تا آنکه بخواهد در آسمانی تهی از معشوق به دنبال معشوقی آسمانی راه بیفتد. او از اصطلاحات عرفانی دانسته و آگاهانه در سامانههایی غیر از عرفان سود میبرد. سامانههایی که همیشه با عشقهای طبیعی پیوند میخورد. حتا اغلب مواقع در غزلهای سعدی دستیابی به معشوقی که در غزل عطار یا مولوی دیده میشود، امری محال مینماید.
چون عرفان سعدی بیش از همه از درونمایهی اصلی خویش رنگ میبازد تا تعلق خاطر خود را به معشوقهها یا معشوقهایی از روی زمین با خواننده در میان بگذارد. جدای از این، تنوع طلبی در انتخاب و گزینش معشوق، شگرد اصلی اوست. پیداست که این تنوع طلبی جنسی تنها با عشق ورزیدن به زنان محدود باقی نمیماند، بلکه گسترهای از عشق با پسران و کودکان را نیز در بر میگیرد. موضوع عشق با پسران یا کودکان به تکرار در غزلهای سعدی هم بازتاب مییابد.
در کلیات سعدی هزلیات و نصیحهالملوک او رویاروی هم قرار میگیرند و چهبسا جهانهای متفاوتی را پیش روی خواننده میگذارند. پدیدهای که با ذهنیت تاریخی مردمان زمانه چندان سازگاری نشان نمیدهد. مردم عادی هرگز نمیتوانند شاعر و عارفی را با رفتارهای متناقض و دوگانه در ذهنشان بنشانند. چون در نصیحهالملوک قرآن راهنمای عمل شاه و حاکم قرار میگیرد و حال آنکه شاعر در فضای هزلیاتش، شیطان را میستاید و اعتماد به آموزههای شیطان را به پیش میبرد.
تضادهایی از این دست نه تنها در روان سعدی بلکه در درون هر مسلمانی گرد آمدهاند. اما همگی به همین آسانی بر پذیرش و تأیید چنین پدیدهای گردن نمیگذارند. چنانکه عارفان ما به تظاهر با درون و نفس خویش در چالش به سر میبردند. سپس سرکوبهای متظاهرانهی نفس را هدف قرار میدادند تا به گمان خویش بتوانند از زندگی آلوده به گناه وابرهند.
البته چنین رانهای از زیستن، تنها در نوشتههای عارفان انعکاس مییابد و آنان در زندگی اجتماعی خویش به نمونههای فراوانی از همان هنجارهای به ظاهر گناهآلود گردن مینهادند. چنانکه نکوهش زن و تبلیغ عدم آمیزش جنسی با زنان در کتابهای عرفانی، هرگز از همسرگزینی ایشان ممانعتی به عمل نمیآورد. چون همگی یاد گرفته بودند تا به گونهای بنویسند ولی در جامعه و زندگی اجتماعی خویش به گونهای دیگر عمل نمایند.
این تناقضهای رفتاری بدون استثنا در نوشتههای اکثر عارفان ما دیده میشود. چنانکه سعدی نیز ضمن زندگی اجتماعی خود از چند و چون آن بر کنار نمیماند. در واکاوی درونی از نوشتههای او چنین باور دوگانهای به روشنی رو به روی ما قرار میگیرد. دوگانهای آشتیپذیر از خداوند و اهریمن که خیلی مسالمتآمیز در کنار هم به سر میبرند. همان گونه ذهن تاریخی ایرانیان چنین ترفندی را در دوگانگی، برای تبیین فلسفی جهان هم به کار گرفته است.
در چنین سامانهای از جهان است که به انسان تکلیف نمودهاند تا او از پدیدهی گناه بپرهیزد. پیداست که چنین تکلیفی را پدری آسمانی که خداوند نام میگیرد پیش پای انسان مینهد. انسان هم ضمن زیست اجتماعی خویش، از آنچه که دوستشان دارد و به آنها دل باخته است، باید بپرهیزد.
این مرزها را شاید خواص جامعه پیش روی عوامالناس میگذاشتند تا رانهی اغواگر لذت، برای همیشه در انحصار ایشان باقی بماند. اما در هزلیات سعدی این مرزیبندیهای تصنعی فرومیریزند تا او برخورداری آزادانهی انسانها را از لذت طبیعی هدف بگذارد. پدیدهای که با عرف عمومی سر ناسازگاری دارد. به عبارت روشن، عرف و آیین عمومی میل طبیعی انسان را در پوششی همگانی از سرکوب فرومیبرد تا امر جنسی همیشه در خفا صورت پذیرد و قداست ساختگی افراد هرگز آسیب نبیند.
در نصیحهالملوک اخلاقیات ایستا، ثابت و غیرِ متغیر برای نویسنده اصل قرار میگیرد که دین رسمی آبشخوری مناسب برای بازتاب آن شمرده میشود. اما در هزلیات این ایستایی اخلاقیات رسمی به دور ریخته میشود تا او در ترازوی منطقی استقرایی و تجربی، کارکردهای اجتماعی رفتار آدمها را بهتر بسنجد. انگار در نصیحهالملوک پردهای را جلوی خواننده میکشند که نویسنده این پرده را در هزلیات خویش کنار میزند.
پردهدری از رفتار انسانها هنر اصلی سعدی در هزلیات شمرده میشود تا او واقعیتهای طبیعی و آزادانهی رفتار جنسی انسانها را پیش روی خواننده بگذارد. چیزی که هرگز با سلیقه و ذوق مردمان زمانه سر سازگاری نشان نمیداد.
امروزه نیز باورمندانِ اخلاق عمومی و سنتهای خشک، چنین رویکردهای واقعبینانهای را برنمیتابند تا همچنان بر گونههایی از اخلاق ایستا و واپس مانده اصرار بورزند. اما ضرورتهای برآمده از رفتار آدمها، واقعیتهای دیگری را پیش روی هر انسان پژوهشگری میگذارد که نادیده انگاشتن آنها هرگز ممکن نخواهد بود. هنر سعدی در هزلیات نیز در فضایی از بازتاب همین واقعیتها به نمایش درمیآید.
این کتاب را می توان در لینک زیر دانلود کرد.
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/donyahaye-saadi/