حمیدرضا رحیمی؛ از میان مکتوبات فدوی

شرط بندی

 

… تعریف از خود نباشد، فدوی کم تا قسمتی زیرک است؛ یعنی اهل هیچ گونه شرط بندی و قماری نیست مگر اینکه، چیزی بیش ازصد درصد به بُرد خود اطمینان داشته باشد!.نمونه اگر خواسته باشید، همین انتصابات پیش روست که فدوی چندان به بُرد خود اطمینان دارد که حاضر است حقوق اش ،بعلاوه مصرف یکسال برنج و بُنشن خانواده را، روی این یابو(۱) سرمایه گذاری  کند!

پی نوشت

 

———————————–

(۱) خدا بگویم این تایپیست سر به هوای هزل داتکام را چه کند که همه جای فدوی را با شاخ گاو، ُمدّ ظله العالی، در می اندازد. لطفاً پس از مطالعه، غلط تایپی یابو را به اسب اصلاح فرمائید، ممنون .  اجرتان با گربه ی مرتضاعلی(ع)

 

 

امتحان نهائی

.. کیست که نداند، که شرکت در انتصابات دولتی، کمتر از امتحانات رانندگی نیست! یعنی،همانگونه که در آنجا افزون بر امتحان “سنگ چین” ،معاینه چشم نیزمی کنند، در انتصابات هم همینطور است و تازه علاوه بر اینها، امتحان “مغز” ،نیز می کنند؛ مغزهائی که به اهتمام حضرت امام(ل) و توابع،اعدام یا حبس شده و یا علیرغم میل باطن! تحت نام فرار مغزها از ایران گریخته اند ؛ باری بی سببی نیست  که معجزه ی هزاره ی سوم، در امتحان “مغز” در این دوره،رفوزه شده است !. آنچه که اما از این عملیات محیرالعقول بجا مانده، یک فقره پرسش ناقابل، و نیز یک نتیجه ی علمی ست.پرسش اینکه چگونه داوطلبی توسط کسانی که خود دچار ضربه ی مغزی اند،در امتحان “مغز” رفوزه شده است ! ؟ و نتیجه ی علمی اینکه برادر احمدی نژاد،در دو امتحان نهائی پیشین، به اهتمام مجتهدالزمان ملاذ الانام اعلیحضرت العظما سید علی(ع) خامنه ای ادامه الله وجوده،نه حتا با تبصره، که  با تقلب قبول شده است!

زیاده جسارت است ..

۲۲ اپریل ۰۱۷

غزل

افسوس هَدَر مایه  و عمر فدوی  شد
عیناً به همان
 گونه که مال ابوی  شد
تنها نه زِ ما گشت
 تلـَف عمر گرامی
کاین
  لطمه نصیب همه حتـّی اَخوی شد
ایّام
 عزیزی   که   دِگـَر  باز  نیاید
افسوس که پامال وُحوش بَدَوی
 شد
این جمله مپندارکه
 امشب شده  نازل
کاین فاجعه
 آغاز زمان  اُمَوی  شد
زائید سپس گاو من و تو به
 زمانی
کاین غائله
 تشدید زِ دورِ صفوی شد
نام تو بَدَل گشت زِ بیژن به محمد
(ص)
سهراب مبدل به جناب علوی
(ع) شد
کردند
  تلف وقت عزیزمن و ما  را
این مُهمَل و آن یاوه حدیث نبوی شد
شد
 دولتی از جمله ی اوباش فراهم
بر ضِد وعلیه همه حتـّی رَجَوی شد!
بر خانه ی ایـن
 ملـّت  دربند  مُسلط
گـَه
 “ناطق نوری” و زمانی “نبوی” شد
بدتر زِ همه
 مُجری  دیوان عدالت
آن قاضی ِ ضد ِبشرِ
مرتضوی  شد
آنقـَدر کتاب وقلم و مطبعه
 سوزاند
کاین بنده
 دُچار صدمات ریوی شد
هم قافیه تنگ است وهم
 راه  تنفس
ناچار زِ تکرار قوافی
 فدوی  شد