اسماعیل عظمی؛ هایکو در زبان کوردی
اسماعیل عظمی؛
هایکو در زبان کوردی
مقدمه
سرآغاز آشنایی شاعران نوپرداز فارس و کورد و شاید عرب ، هایکو را نوعی کوتاه از شعر میدیدند که از مشرق زمین منشاء داشت. با توجه به خیل عظیم متون شعری که در زبان خویش در اختیار داشتند و دنیای گسترده ای از زیبایی شناسی که به واسطه تجزیه و تحلیل اشعار و ابداع انواع آرایه های ادبی در برابر خود میدیدند، هایکو زیاد مورد استقبال نبود. نهایتا شاعران آن را همچون نوعی سرخط ادبی و عبارتی کوتاه شعری مینگریستند و تا این حد با آن ارتباط برقرار میکردند.از این رو هر شعر بسیار کوتاه را با کنایه هایکووار یعنی چیزی شبیه هایکو نامیدند! هرچند بعدها سعی کردند شکلهای بومی این فرم نو را بازنمایی کنند و زیر نامهایی چون طرح و…ابداعاتی انجام دادند و شعرهایی نوشتند که با هایکو از نظر فرم و محتوا بسیار فاصله داشت. اما کم کم و با ترجمه های بیشتری که صورت گرفت ابعاد دیگری از درون زیست و محتوای هایکو برجسته تر گردید و منتقدین و مخاطبین هایکو به این باور نزدیکتر شدند که هایکو چیزی فراتر از یک فرم شعری ساده است و در واقع نوعی نگاه و شیوه زندگی کردن است. همین چند بعدی بودن و گستردگی دنیای درونی هایکو است که افرادی همچون من را بر آن داشته تا کندوکاو بیشتری بکنیم ،بیشتر بخوانیم و درک درستتری از هایکو داشته باشیم، و به صورت جدی تلاشهایی در نوشتن هایکو داشته باشیم و هایکوها و یادداشتها و دیدگاههای خود درباره هایکو و ایماژیسم شرقی را در وبلاگها و نشریات محلی و منطقه ای و در جمعهای ادبی به معرض دید و نظر و نقد بگذاریم. اگرچه پرداختن به هایکو در شکل و محتوای جهانی و واقعی و شناخته شده آن در زبان کوردی کمتر از بیست سال عمر دارد، اما در متون و آثار شاعران مقدمتر همچون لطیف هَلمَت و همچنین در بعضی از نوشته ها و مقالات چاپ شده در شرق کوردستان به عنوان نوعی شعر کوتاه که آغازگاه آن سرزمین ژاپن و مشرق زمین میباشد به آن اشاره شده است.اولین مجموعه از هایکوهای بنده با نام ((پەیڤ- کلام١٣٨٩)) که قرار بود اواخر دهه هشتاد چاپ شود و در انتهای مجموعه شعر((چرکانەکانی ئێوارەییەکی نامۆ)) به آن اشاره شده است، به دلیل برخی ملاحضات از چاپ باز ماند، اما اولین که کتابی که زیر عنوان هایکوی کوردی چاپ شده است کتابی با عنوان (( با با چیتر نەمانسووتێنێ١٣٨٩ ه ش- بگذار باد بیش از این ما را نسوزاند )) از سرکار خانم شَویار گلابی آذر میباشد. هرچند انتقادادت زیادی از نظر شکل و محتوا به این کتاب وارد است اما نخستین کتابی است که با عنوان هایکو در زبان کوردی به چاپ رسیده است. از دیگر تلاشهای جدی در اواخر دهه هشتاد و بعد از آن میتوان به هایکوهای نوید حسینی ،عطا ولدی،حیدر درستکار ، دلشاد کاریزه ، کمال رمضانی ، ش الف باران ، اقبال محمدی ، هیوا قوریشی ، اسعد اولیایی ، ناصح رحیمی، ع. قادری ، حبیب بخشوده، هادی حشمتی ، ابراهیم احمدنیا و… اشاره کرد. بسیاری از هایکوهای این شاعران و هایکوسرایان در مجموعه ((گوڵئەستێرەی خەواڵوو_ شبتاب خواب آلود ١٣٩۶ ه ش – )) با مقدمه ، تصحیح و شرح و تدوین اسماعیل عظمی به چاپ رسیده است. اما اولین همایش علمی- ادبی زیر عنوان دیدار هایکو شهریورماه سال ١٣٩٢ ه ش و به همت انجمن ادبی مولوی کورد سقز و با اجرا و هماهنگی میلاد امان الهی و مدیریت روانشاد خالد خاکی برگزار گردید. در این همایش یکروزه ، منتقدین این شیوه تازه نوشتن از جمله محمد صالح سوزنی ، هادی نقدی ، رضا شجیعی، موراد اعظمی به تشریح زوایای منفی این نوع نوشتن پرداخته و به شدت با رواج این فرم از نوشتن به مخالفت پرداختند. همچنین از سوی سوران حسینی ، نوید حسینی، اسماعیل عظمی مقالاتی درباره ضرورت پرداختن به ژانر هایکو و ایماژیسم در ادبیات کوردی ارایه گردید که در وبلاک هایکوی کوردی به چاپ رسیدند.علاوه بر اینها و فعالیتها و کارهایی که در فضای مجازی صورت میگیرد، در سالهای اخیر ویژه نامه هایی در باب هایکو و ایماژیسم در ادبیات کوردی از سوی برخی نشریات همچون هفته نامه سیروان به چاپ رسیدند که شامل میزگرد ، مصاحبه ، مقاله و معرفی کتاب و آثاری در باب هایکو و تجربه آن در زبان کوردی میشد. هم اکنون و همزمان با این نوشتار مبحث هایکو پروژه پایاننامه کارشناسی ارشد و دکتری دانشجویان رشته های ادبیات فارسی و پژوهش هنر در ایران است.
در این مجال از ترجمه مطالبی که درباره شناخت فرم و محتوا و چیستی هایکو است حذر میکنم زیرا بسیار مقاله و نوشته در باب اینکه هایکو چیست و از کجا آمده به زبان فارسی میتوان یافت. بنده سراغ هایکونویسان کورد و سروده های ایشان میروم که دنیایی دیگر است. به قول جک کرواک هایکونویس آمریکایی فرهنگ متفاوت هایکوی متفاوت خلق میکند. اما داستان اصلی اینجاست که هایکوی شرقی را اروپاییان از جمله ازرا پاوند و… به دنیا و بعد به ما معرفی کردند. ما مردم خاورمیانه بسیار بد یاد گرفته ایم که هنر و همه چیز نزد ماست و بیشتر خود را بی نیاز از تجربه های فرهنگی دیگران دانسته ایم مگر آنهایی که به زور و تزویر بر ما وارد شده! ما در طول هزاره های جاده ابریشم ، جز برخی ابزار و اسباب منزل که تاجران آوردند چیزی از فرهنگ مشرق زمین نگرفتیم.
از دیرباز شیوه های کوتاه سرایی در زبان کوردی مرسوم بوده و بعد از جنبش نوگرایی در ده های اول قرن بیستم توسط گوُران و نوری شیخ صالح و دیگران… تا امروز شکلهای دیگری نیز خلق شده است. از مهمترین شکلهای کوتاه نویسی در گذشته – اگر تک بیتهای فولکلور که بسیار فراوان و اکثرا زیبا هستند به خاطر شفاهی بودن به حساب نیاوریم – میتوان به شعرهای کوتاه سه مصراعی که در بین کردهای دیالکت کوردی کورمانجی شمالی(بخشی از جغرافیای زبان کوردی که شامل مناطق شمالی جغرافیای کوردستان و خوراسان شمالی میشود) و به سه خشتی مشهور است و از نظر ساختار بعد از هایکو شاید کوتاه ترین شکل کامل شعر باشد که میتواند هر موضوعی را در این قالب شعری سرود اگر شاعر بود. سه خشتی بیست و چهار هجا در سه مصراع هشت هجایی میباشد که هر سه مصراع باید همقافیه باشند. شاید چیزهایی که سه خشتی را از هایکو متمایز میکند بیشتر وابستگی به وزن و قافیه باشد وگرنه نزدیکترین از لحاظ تعداد هجاها به همدیگر هستند. یه سه خشتی از کتاب سه خشتی ترانه های کوچک کورمانجی ((زیلان ساره وە دوومانە/کچەک چوونە کوو فکار کانە/ چاوی مە کوو وە پی وانە. ترجمه: کوه سرد و مه گرفته است/دخترات به چیدن قار رفته اند/ ما چشم به راهشان هستیم. برگردان سه خشتی هیوا مسیح چاپ نوبهار ١٣٨۶)) .انور معرفت، محقق و نویسنده اهل دیواندره ، در کتاب سیر تحول شعر نو کوردی چاپ نشر گوتار ١٣٩۶ فصلی کامل به بررسی شیوه ها و فورمهای کوتاه نویسی در شعر کوردی امروز پرداخته و علاوه بر اینکه باور دارد نوگرایی در شعر کوردی از شعرهای کوتاه شروع شده، بر این باور است که دیگر فرمها و جریانهای نوگرایی امروزی تحت تاثیر فرمهای کوتاه نویسی بوده اند. انور معرفت در معرفی فرمهای کوتاه نویسی مدرن کوردی به (پوستره شعر ، چرکانه و هایکو ) اشاره کرده و تاثیر و حضور هر کدام از آنها در ادبیات کوردی را به ترتیب به شیِرکو بیِکَس ، داکار و اسماعیل عظمی نسبت داده است. (سرآغاز شعر نو کوردی و تحول فرمهای آن – نشر گوتار سقز ١٣٩٣)
بررسی چند هایکو از هایکونویسان کرد
پیش از هر چیزی باید گفت ساختار هایکو به شکلی است که زبان به شکلی کاملا متفات از آنچه ما قبلا تجربه کرده ایم به کار میرود – به ویژه برای کسانی که همچنان شعریت را در فرمهای کهن میجویند و کمتر با شعر امروز عجین هستند، هایکو به عنوان یه فرم شعری قابل هضم نیست- به همین دلیل خواننده اغلب به دیدی مملو از شک و گمان به هایکو نزدیک میشود، همچون نزدیک شدن و معاشرت با غریبه ای که طرز فکر، رفتار و قابلیتهایش را نمیشناسد! زیبایی هایکو در این است که خواننده کم کم در مییابد که با حضور و کشف خود او هایکو کامل شده و او خود به بخشی از ایماژ و دنیای هایکو تبدیل میشود. در هایکو چیزی به نام پایان وجود ندارد بلکه تکرار تصویر و اتفاق در ذهن خواننده همچنان ادامه دارد. پایانی در هایکو برای یک فهم و یک برداشت خاص معمولا وجود ندارد و تصویری آزاد برای اندیشیدنی گسترده فراهم شده است. میتوان گفت بخش نانوشته ی هایکو را در خواننده آن میتوان یافت.
هجا و محدودیت آن – هفده هجا – از مهمترین ویژگیهای ساختاری هایکو است که علاوه بر فرم ، ایجاز هایکویی را هم به عنوان عنصر اساسی در زیبایی هایکو و جذابیت جهانی آن است نگهبانی میکند. از ابتدا این ویژگی اصلی در هایکوهای کوردی مورد توجه ویژه بوده و گاهی هایکوهایی با کمتر از هفده هجا نوشته شده اند که نشان از توانایی سرودن هایکو در زبان کوردی و از طرفی قابلیت و توانایی این زبان در ایجاز و گزیده گویی را نشان میدهد. در زیر به چند نمونه از هایکو از هایکونویسان مطرح اشاره میشود:
((بە یەک گەیشتین
لە جێژوانی دەور قورسی
بە خەتی جاجم
——- بە هم رسیدیم / در میعادگاە دور کرسی/ با خط جاجیم)) حیدر درستکار ، کتاب ؛ شبتاب خواب آلود . نشر گوتار ١٣٩۵
(( گەڵاکان
بە گسکی دایکمەوە
ئەستێرەیەک
—— برگها/ بر جاروی مادرم/ستاره ای )) عطا ولدی ، کتاب: آواز سبز زنی شالیکار- نشر گوتار ١٣٩۶ .
((ئەمبینێ و
هەناسەیەکی سارد؛
قەیرە کچ!
——-
میبیندم/و آهی سرد..؛/پیر دختر )) اسماعیل عظمی ، کتاب : مهتاب بر دسته کلاشینکف – نشر گوتار ١٣٩۵
بیشتر کسانی که با تجربه ی هایکو در زبانهای دیگر به جز زبان و فرهنگ شرق دور مخالفند، بر این باور هستند که متوای هایکو برگرفته از آیین بودایی و مکتب ذِن میباشد و نمیتوان این محتوا را در فرهنگها و زبانهای دیگر آزمود. هر چند این گفته در ترجمه ی هایکوهای ژاپنی تا اندازه زیادی درست به نظر میرسد، اما این اشکال تنها به هایکو وارد نیست و به باور بیشتر بزرگان ادبیات امروز ترجمه ی شعر کاری تقریبا ناشدنی یا به باور بنده بسیار دشوار است. ذِن دربرگیرنده محتوای درونی هایکو است. تاثیر بوداییسم از راه تمرینات ذهن و تمرکز و دقت در اشیاء و موجودات ، ریاضت و سخت کوشی ، توجه به چینش و چیدمان و فرهنگ معاشرت، در ادبیات مشرق زمین و بویژه ادبیات ژاپن و ویژه تر تاثیر آن در هایکو همان است که نگاه جهانیان را به این شکل شعری معطوف کرده است. اما هرچه باشد محتوای هایکو را محتوای فرهنگی و تجربه زبان مشخص میکند و در این مورد – در زبان کوردی – محتوای هایکوها کاملا تجربه انسان امروزی کورد است که در بسیاری حالات برای تمام انسانها قابل درک می باشد. به قول دکتر ناهید اشرفی : (( شعر امروز کوردی در برابر تحولات دنیای امروز به تواناییهای درونی زبان کوردی توجه میکند تا از این راه بتواند راههای جدیدی به سوی شناخت خود و جهان پیرامونش بگشاید.)) او در ادامه میافزاید ((هایکو نوعی جذبه ی شهودی دارد ، یک شهود امروزی که میتواند فرصتی برای بازتولید متن و تفکر در زبان کوردی بیافریند و تجربه ای تازه در نوشتار باشد)) ایشان همچنین به نمونه هایی از هایکونویسان کورد اشاره کرده و به تحلیل مفاهیمی همچون بیخودشدن و سرگشتگی و وابستگی ، تفکر تنهایی ، بی مرزی در گسترش و استفاده از کلمات و… در هایکوهایشان میپردازند. (یادداشتی زیر عنوان هایکوی کوردی و شناخت امروزی، که در شماره ۹۱۹ هفته نامه سیروان به چاپ رسیده است . )
بنابراین محتوای هایکوهای کوردی تحت تاثیر زندگی و براساس تجربه کاملا زیسته و مشاهدات هایکونویس است.
(( مانگ
لە نێو پەرداخەکەی دایکم
حەبەکەی نەخوارد
——– عکس ماه /در لیوان مادرم/قرصهایش را نخورد! – آوازهای سبز زن شالیکار . عطا ولدی . نشر گوتار ۱۳۹۶))
همین هایکو به خوبی وابستگی انسان را به طبیعت به تصویر میکشد. زیبایی تصویر ماه در لیوان و تداعی تصویر قرص ، واینکه نمیخواهد این تصویر با برداشتن لیوان محو شود. و از طرفی خود واژه ماه در این هایکو که همچون یک استعاره قوی تمام تصورات و پیشینه ذهنی ما درباره ماه و تشبیهات مربوط به آن را زنده میکند! شاید این زن با دیدن قرص کامل ماه سیمای جوانیش را میبیند- یک تشبیه کلاسیک از ماه- و یا بر اساس باور گذشتگان و اسطوره های کوردی – در باورهای کهن نگاه کردن مدام به ماه باعث جدا شدن روح از بدن میشود- انتظار کشیدن برای مرگ در این تصویر. این باور که هایکونویس باید هنرمند ، فیلسوف ، تاریخدان و… باشد یا از همه هنرها و علوم انسانی چیزی بداند با تفسیر و خوانش هایکوها قوت میگیرد. (گنجشک بر کلاه مترسک. یاداشت اسماعیل عظمی بر مجموعه هایکوی آوازهای سبز زن شالیکار- چاپ سیروان ۱۳۹۶ )
((سەرەتای بەهار
لەگەڵ دەنگی مشار
جوڕەیەک ئەخوێنێ-
——– اوایل بهار/همراه با صدای اره/جوره ای میخواند. — اشکی نیست ، اقبال محمدی . نشر هَژان ۱۳۹۸))
بعد از شنیدن سطر اول سکوتی درست میشود ، یا بهتر است بگوییم مکثی اتفاق میافتد شاید برای اینکه قرار است تصویری در برابرمان قرار گیرد یا تجربه ای برایمان بازگو شود. تقریبا در هر هایکویی یه سطر به هایکونویس اختصاص دارد که حضور خود و نظر خود را بیان کند. در بیشتر هایکوها سطر آخر است ، اما در این هایکو هایکونویس سطر اول را برای ورود به تصویر انتخاب کرده است ((اوایل بهار)).دو سطر دوم و سوم برای بیان تصویر است(( همراه با صدای اره/ جوره ای میخواند)). اوایل بهار است و با گفتن اوایل بهار تمام تصاویری که از شروع و رویش گلها و گیاهان و جنب و جوش موجودات در ذهن داشته ایم بازتولید میشود.جوره ای در حال لانه سازی در جایی که سالها لانه ساخته و تخم گذاشته، طبیعت در جریان است و جز صدای طبیعت صدایی نیست. صدای اره! هیچ خبر خوشی نیست و هیچ صدای آشنایی نیست! جوره که در این هایکو نماد همه ساکنان کوهستان است صدای اعتزاضش بلند میشود.بیگانه ای به قلمروش پا گذاشته و آنچه متعلق به اوست در خطر است… (زیر این صخره یک قوچ خوابیده. یادداشت اسماعیل عظمی بر کتاب اشکی نیست. هفته نامه سیروان ۱۳۹۹)
به نقل از “آوای تبعید” شماره ۲۸