دو شعر از مریم اخترکاویان
دو شعر از مریم اخترکاویان
امید سرخ
امید تشنه
از هر آستانه که آواز و کلمه ای خوانده شود
پناهگاهی پیدا میشود
چون گم شدن قطره بر علف
چون چکیدن خون بر زمین
از شانه ها ی خمیده
از شاخه های درهم تنیده
خورشید خواهد تابید
و آن هزار من غمگین و آزاد
تنهایی ما خواهد بود
در صلح
در پیروزی
به آغوشش خواهیم کشید
۱۷آبان/ایران ۱۴۰۱
هربار پرنده ای را میبینم
به یاد تو می افتم
هر چند بار خورشید در من تکرار شود
به یاد تو می افتم
هر طور که باشد
نور را
تشنه
تنها
به خانه می آورم
و هر کس از من بپرسد
خدا نور چه کسی است ؟
میرقصم _میچرخم
در خون
در باد
در تاریکی
۱۷آبان/ایران ۱۴۰۱
به نقل از “آوای تبعید” شماره ۳۰