شعری از بیژن باران
شعری از بیژن باران
یادت مرا ترک نمی کند
تو ما را ترک کردی.
ولی
یادت مرا ترک نمی کند.
وداع تو ناگفته ماند-
در آن شب خزانی
با باد برده شدی.
اکنون خاطرات تو-
برگهای گل یاس
شکوفه درخت پیر گیلاس-
در باد بهاری دور می شوند.
دو باره در بهار در راه
یاد تو زنده می شود-
با شکوفه یاس و گیلاس
شکفته در باد بهاری،
نوازش خورشید
در دور مکرر فصول گذران.
عکس تو از دیوار-
با رقص ابر بر آب استخر
می کند انگشتان بلور باران پدیدار-
تصویر ترا
در دایره در دایره در دایره.
سایه تو از باغ
بخواب ما می آید با لبخند آفتاب.
تو ما را ترک کردی.
ولی
یادت مرا ترک نمی کند.
به نقل از “آوای تبعید” شماره ۳۰