یاد یاران: با یاد سعید سلطانپور
یاد یاران
با یاد سعید سلطانپور
حرف می زنیم / ازشب های خستگی و بستگی اش /
از سحرگاهان که بیدار می شود/ سهم مدرسه/ سهم نیمکت های چوبی / سهم دانه / سهم خاک / سهم کارخانه / سهم کار / سهم جنگل، رودها و معدن ها/ سهم بی پایان ِآزادی/ آزادی / آزادی / سهم شادی و سهم فردا….
این جان بی قرار سعید سلطان پور است که در این شعر برعلیه ستم ؛ فقر و نابرابری متجلی می گردد
و بی چهرگان و تهیدستان را فرا می خواند ، برای هرروز و همیشه ی تاریخ .
مکان و زمان نمی شناسد دیروز از جان به لب آمدگان جنوب تهران و حاشیه ی شهر ها ، امروز از گرسنگان و کپر نشینان بی آب و نان خوزستان و سیستان و بلو چستان و جای جای این خاک فلاکت زده واین جِغرافیای به طغیان برخاسته .
سعید سلطان پور، انسان آرمان گرا، شاعر، ترانه سرا ، نویسنده ، پژوهشگر ، کارگردان و عضو برجسته ی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۱۹ در سبزوار از خانواده ی فرهنگی وزحمتکش چشم به جهان گشود.
سلطان پور بعداز پایان دوره ی دبیرستان از زادگاهش به تهران مهاجرت کرده و به عنوان آموزگار مدتی در آموزشگاه های جنوب تهران به تدریس پرداخته و در این مسیر با درد و رنج مردم محلات فقیر نشین پایین دست آشنا گشته و پیوند می خورد.
این آموزگار پرشور و جوان، با یاری و همراهی صمد بهرنگی، بهروز دهقانی، حسن ضیاظریفی و بیژن جزنی حرکت اعتراضی را علیه ی قتل دکتر خانعلی سازمان داده و در جنبش اعتراضی معلمان در اردیبهشت سال ۱۳۴۰ نقش فعالانه را ایفا می کند.
سعید سلطان پور با تأسس هنرکده آنا هیتا به آن پیوست و به فراگیری تئاتر پرداخت.
او با ورود به دانشکده هنرهای زیبا کار حرفه ای تئاتر را دنبال می کند و با به روی صحنه آوردن نمایشنامه ی “دشمن مردم” اثر هنریک ایبسین و نمایشنامه “سه خواهر” اثر آنتوان چخوف خشم حاکمان را بر می انگیز د و صف خود را از جماعت سیلیبریتی ها ی عصر که هم از توبره می خوردند و هم از آخور جدا می کند.
نام سعید سلطا ن پور با چاپ اولین مجموعه ی شعرش به نام “صدای میرا” سر زبان ها می افتد و ساواک از او به عنوان هنرمندی خطرناک نام می برد.
سعید سلطان پور در کتاب “نوعی ازهنر و نوعی از اندیشه ” در سا ل ۱۳۴۹ به کندوکاو و بررسی هنر و جایگاه آن در جامعه می پردازد. او در این کتاب کوچک خط و مرز هنرو ضد هنر را به روشنی بیان می کند.
این کتاب نشان می دهد که چگونه حکومت سرمایه با غارت کار و دسترنج تهیدستان به ترویج و تبلیغ هنردست آموز و رام می پردازد.
بار ها حکومت هنگام اجرا به سالن نمایش او، یورش برده، او را دستگیر کرده و زیر شکنجه و اذیت و آزار قرار می دهد.
سعید سلطان پور به خاطر سرودن ، نوشتن ، و کار تئاتر درسال ۱۳۵۳ برای چندمین بار دستگیر و تا سال ۱۳۵۶ در زندان بسر می برد
و بعد از رهایی بلافاصله به کانون نویسندگان ایران می پیوندد
…..و سرانجام در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ سرکوبگران رژیم او را در شب عروسی از سفره ی عقد ربوده و سحرگاه ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در زندان اوین تیرباران می کند.
سعید سلطان پور درمدت کوتاهی زندگی اش، از خود آثار گرانسنگی برجای می گذارد.
آثار
شعر: صدای میرا، آوازهای بند، ازکشتارگاه
شراره های انقلاب ” آلبوم موسیقی”
نمایش نامه:
“حسنک ” برگرفته از تاریخ بیهقی . ایستگاه ، عباس آقا کارگر ناسیونال
نقد و بررسی : نوعی از هنر ، نوعی از اندیشه
یادش گرامی باد
به نقل از “آوای تبعید” شماره ۳۰