شعری از از شاعر اتریشی گئورگ تراکل 

شعری از از شاعر اتریشی گئورگ تراکل

 

برگردان جمشید شیرانی

 

توفانِ تُندری

Das Gwitter

 

ای کوه های وحشی، اندوهِ والای

عقاب ها.

ابرهای طلایی

همچو دود می پراکند بر فرازِ خرابه های سنگی.

سکوتِ صبور را صنوبر ها نفس می کشند،

برّه های سیاه در کنارِ پرتگاه،

جایی که آبیرنگی ناگهان

غریبانه خاموش می شود،

زمزمه ی ملایمِ زنبورهای عسل.

آه ای گل سبز –

ای سکوت.

ارواحِ خبیثِ رویاگونِ

آبشارهای کوهستانی قلب را به لرزه در می آورند،

تیرگی

که بر مغاک ها چیره می شود!

 

صداهای سپید

پرسه زنان در پیشخانه های وهم انگیز،

مهتابی های درهم شکسته،

خشمِ ترسخورده ی پدران، مویه ی

مادران.

نَبَرد-آوای زرّینِ پسرک

و حیاتِ نازاده

از درون چشمانِ نابینا آه می کشد.

 

ای درد، ای خیالِ سوزانِ

شُکوهِ جان.

اینک از درونِ کارزارِ تیره ی

اسب ها و درشکه ها

می جهد آذرخشِ لرزان

به سوی صنوبر پیچان.

خنکای دلربا

در اطرافِ سَرِ مغرورش می بافد،

ملالِ تابناکِ

خدایی خشمگین را.

هراس، ای مار سمی سیاه،

در میان صخره ها جان بسپار.