ر. مشیری: خواندید

ر. مشیری

خواندید

به یاد سالگرد قتل ژیناوشهدای اعتراضات پس از ان

سرودی نخواندید شما.
انچه خواندید ترانه بود،
در گوش یک سرزمین
با نوای یک چکاوک.
به سادگی یک نوجوان.
به پاکی شور’امید’طراوت.
به صداقت زیبایی وازادی.
به معصومیت یک کودک.
خواندید،
در روز هایی کوتاه،
گم در ذوق لحظه ها.
گونه هایتان از شوق نسیم،
می زد بوسه بر خیابان.
می فسرد آرام،
رنگینه سبز در تن برگها.
در استانه در بود،پاییز
ان زمان که خواندید،
تا شود فصل خزان،
هنگامه زاد وداد.
خواندید برای ان دختر که شد،
میهمان شهر ی بزرگ،
با سبدی از ارزوهای رنگی.
ننشاندند اماخون به گیسوانش،
غافل از معجزه سبد،
‘وراز رنگ و آرزو.
خواندید،
تا بشنوند باغ های همدلی،
به صف ارند رنگین ترکه ها،
ببافند هزاران سبد.
بشکفند بیکران گل.
بجنبند بذر های پنهان در دل خاک.
خواندید،
تا بگیرند رنگ ارزو،
روز وگونه.
ذوق ولحظه.
نسیم وشوق وخیابان.
خواندید’
تا شود سلاح،
نام وعشق.
خاطره وتصویر.
مزار وصدا.
۱۴۰۲/۵/۲۴