حسن حسام: او زنده است

حسن حسام: او زنده است

 

               برای آرمیتا گراوند

انبوه خلق به اندوه

درخلوتِ شبانه خاموش

خواندند تلخ‌تر از تلخ

زیبا بود،

این قناریِ خوش‌خوان

چون خواب‌های طلایی

زیبا بود!

همسانِ بی‌قراری مهسا بود

*

هم«بود»،هم نبودن،

در وصف این حضور،

میراث مرده در شبِ تاریخ است!

زیباست او هم‌اکنون!

بنشین و سیر تماشا کن

زیباست چون فسانه به رؤیا

زیبا و سرفراز چو ژینا

حدیث

حنانه

غزاله و سارینا

نیکا و بی‌شمار، ره‌پویان

و چشمِ گُل‌نشانِ جوانان،

در جنگ ساچمه‌ها،

رقصان و چرخ‌زنان‌ست

*

«مرحومه» نیست این گل

سبز است و ماندگار است

این واژه را به گور سپارید

با قاریانِ خونخوار

و آیه‌هایِ شرربار

*

او؛

شعله‌ی شکفته توفان‌ست.

چون ذات زندگی،

خجسته و جوشان است .

رقصان وشادمانه و آزاد،

با گیسوان ِافشان،

در میدان است.

پاریس

۲۸/۱۰/۲۰۲۳