ابراهیم کلته وضع استقرار و بافت در روستاهای حوضه‌ی اترک‌رود

ابراهیم کلته

 

وضع استقرار و بافت در روستاهای حوضه‌ی اترک‌رود

(دهستان‌های پالیزان، مراوه تپه، کرند و اترک)

بررسی و شناخت نظام استقرار در تعیین فضاهای کالبدی و استفاده کاربردی در طرح ریزی‌های فیزیکی دارای اهمیت است. در این بین شناخت دقیق این امر بدون پرداختن به ‌علل استقرار و روند تحولات آن در طول زمان مشکل و گاهی غیرممکن است. ازاین رو ابتدا به نظام استقرار و روند تحول استقرار پرداخته و سپس الگوها و اندازه‌های استقرار مورد بررسی قرار می‌دهیم.

نظام مکان گزینی و استقرار

نظام استقرار آبادی‌های منطقه مورد بحث اساساً به‌صورت خطی است که این امر به ندرت توسط برخی عوامل بر‌هم زده می‌شود. در منطقه مراوه‌تپه، روستاها در کناره بلافصل اترک رود استقرار می‌یابند و یک مجموعه کوچک نیز در امتداد رود فرعی “آجی سو” (از شاخه‌های اترک در کرانه شمالی آن) قرار گرفته‌اند. در حوزه دهستانهای “اترک” و “کرند” به واسطه رسیدن “اترک” رود به مرز (به‌ عنوان خط مرزی شناخته می‌شود)، آبادی‌ها با اندکی فاصله از “اترک” رود و بازهم به ‌صورت خطی و در امتداد آن دیده می‌شوند.

به غیر از محورهای فوق، استقرار تعداد اندکی از آبادیها در تابعیت از نحوه استقرار مراتع و به ‌صورت پراکنده شکل گرفته که روستاهای پراکنده مذکور در داخل محدوده‌های تپه ماهوری و پایکوههای شمالی کوههای “بالکور”، “شلمی”، “عوچران”، “بابا شملک” و “خالد نبی”(گوگجه) استقرار یافته‌اند.

– عوامل استقرار

وضعیت استقرار، کالبد، بافت و معماری روستاهای منطقه از عوامل مختلف طبیعی و انسانی (فرهنگی) نشأت می‌گیرد. به عبارتی عوامل تعیین کننده استقرار را می‌توان به‌ طور کلی در عوامل محیطی به ‌عنوان بستر جغرافیایی پدیده‌ها خلاصه نمود که خود به دو بخش عمده ی محیط طبیعی و محیط انسان ساخت تقسیم می‌گردد. بنابراین بررسی عوامل انسانی و طبیعی فوق ما را در شناخت عوامل استقرار بیشتر راهنمائی خواهد نمود.

عوامل طبیعی استقرار : در بین عوامل طبیعی استقرار؛ آب، ساختار زمین، خاک و اقلیم از اهمیت بسزایی برخوردارند که در محدوده مورد بحث آثار آنان را به راحتی میتوان مشاهده کرد. در سرتاسر منطقه؛ فقر نسبی منابع آب سبب گردیده است که در مکان‌یابی واحدهای جمعیتی، عامل آب نقش اصلی را ایفاء  می کند. اکثر روستاها به‌طور خطی در طول “اترک”، “آجی سو” و “شارلق”[۱] استقرار یافته‌اند. در منطقه کوهستانی و تپه ماهوری دهستان مراوه‌تپه، روستاهای دور از آبهای سطحی معمولاً در کنار چشمه‌ای که بتواند حداقل نیاز شربی انسان را فراهم کند قرار گرفته و در کنار چشمه‌های بزرگتر، واحدهای جمعیتی بزرگتری استقرار یافته‌اند.

در حرکت به ‌طرف غرب، با رسیدن به دهستان‌های “کرند” و “اترک” از چشمه و آبهای زیر زمینی خبری نبوده و بیشتر روستاها به ‌طرف “اترک” رود کشیده می‌شوند. هم در حوزه مراوه‌تپه و هم در حوزه بخش داشلی‌برون (دهستانهای اترک و کرند)، عامل مرتع نقش مهمی در مکان گزینی روستاها دارد. عامل استقرار در روستاهایی نظیر “آی‌تمر” و “آق بند” به‌ دور از منابع آب در تابعیت از عامل مرتع است. حتی استقرار روستاهایی نظیر “انجیرلی” در دهستان مراوه‌تپه در منطقه‌ای دور از محور اصلی روستاهای منطقه (مسیر ‌اترک) با وجود تکیه بر چشمه، عامل مرتع است.

عوامل انسانی استقرار: از میان عوامل انسانی استقرار می‌توان در منطقه به ‌عامل معیشت، ساختار ایلی و طایفه‌ای، ویژگی‌های فرهنگی، امنیت و مناسبات زمین‌داری اشاره کرد. در بین این عوامل، معیشت نقش مهمی را ایفا می‌کند. در دهستان‌های مراوه‌تپه، کرند و اترک که معیشت دامی استفاده گسترده از اراضی مبتنی بر کاربری مرتعی را طلب می کند، روستاها کوچک و با فاصله از همدیگر در میان مراتع قرار گرفته‌اند. حتی تعدادی از این روستاها (قره دام شمالی و شارلق) فاقد آب آشامیدنی نیز هستندد و آب مورد نیاز شربی را از سایر مناطق به روستا حمل می کنند. روستاهای “قدرایشان” و “سلملی دره” از ترس تخریب مزارعشان توسط دام عشایر در مجاورت مزارعشان سکنی گزیده بودند. اگرچه علت استقرار اولیه این روستاها می تواند عامل دیگری بوده باشد ولی علت ادامه این وضعیت عامل امنیت بوده است. روستاهای شمالی اترک عمدتاً در ارتباط با مرتع ( با توجه به معیشت دامی ) به‌این سو کشیده شده‌اند. همچنین در معیشت دامی فضاهایی برای استقرار فصلی نیمه کوچنده‌ها تحت عنوان “چاروا” شکل می‌گیرند. بعضاً کارکرد “چاروا”ها را واحدهای کوچک دائمی بر عهده گرفته‌اند. نمونه این روستاها را می‌توان در “داغدانلیجه” (شمال اترک رود)، “آرتق قلیچ چشمه” و “پشه لر” (دهستان اترک) مشاهده کرد.

ساختار ایلی ـ طایفه‌ای نیز در نحوه استقرار گروههای جمعیتی موثر بوده است. جدایی گزینی گوگلان‌ها و یموت‌ها در حوزه مراوه‌تپه باعث پیدایش روستاهای کوچک جداگانه‌ای در کنار همدیگر گردیده است. برای نمونه می‌توان به “پالچقلی یموت” و “پالچقلی گوگلان” اشاره کرد. در این میان باید به پیشینه عشایری این گروهها نیز اشاره کرد. هر یک از واحدهای طایفه‌ای عشایر محدوده خاصی از مراتع را در تملک تیره یا طایفه خود داشته‌اند و در همان محدوده کوچهای خود را انجام می‌دادند. بعد از اسکان این گروهها، روستاهایی شکل گرفت که دقیقاً بر تقسیمات قبلی مطابقت داشت. این وضعیت در حال حاضر نیز کماکان قابل مشاهده است. مثلاً “آق تقه” (جدید ‌و قدیم) محدوده “قره مشک غراوی”، “نارلی آجی سو” محدوده “یاپنگ غراوی”، “بسطام دره” محدوده “بهلکه غراوی”‌ها (همگی در دهستان مراوه تپه)، “کلیجه” محدوده “شیرمحمدلی‌”ها و “اوچقویی” محدوده “هلاکو”ها (هر دو از دهستان کرند) و… است.

– الگو و شکل استقرار

شکل کالبدی روستا می‌تواند وابسته به ‌مقر آن یا عوامل فرهنگی به‌ اشکال مختلف از جمله خطی، تلی، چند هسته ای، ستاره‌ای و یا نظایر آن باشد.

روستاهای خطی: این نوع شکل را می‌توان در دو گروه روستاهای خطی متصل و روستاهای خطی چند هسته‌ای بررسی نمود. معمولاً علت پیدایش این نوع روستاها می‌تواند عامل جریانهای سطحی آب (مانند روستاهای حاشیه اترک رود)، راه و یا حالت دره‌ای (روستای “‌قارا‌آغاج”) باشد. گاهی تکه‌ای از روستا با فاصله از بدنه اصلی روستا قرار میگیرد و در واقع می‌توان روستا را به ‌عنوان روستای خطی منفصل یا خطی چند هسته‌ای نامید. عامل این انفصال میتواند در ناهمگنی طایفه‌ای و یا عامل معیشت باشد. معمولاً معیشت دامی (که فضای بازتری را طلب می‌نماید) عاملی برای انفصال است. روستای “نارلی آجی سو” از این نمونه‌ها هست.

روستاهای تلی: هسته اولیه پیدایش این روستاها معمولاً وجود چشمه است. همچنین محدودیت زمین در گسترش فیزیکی روستا (عامل توپوگرافی یا ارزش بالای زمین) می‌تواند تجمع شدید مساکن را باعث شده وآنان را به‌صورت تلی درآورد. روستاهای تلی ‌نیز می‌توانند به ‌صورت تک هسته‌ای یا چند هسته‌ای ظاهر شوند.

روستاهای تیپ ستاره‌ای: تعدادی از روستاها در شکل اولیه خود به تابعیت از عاملی همچون آب دارای شکل خطی بوده‌اند. ولی بعداً تحت تأثیر عوامل ثانوی از جمله راه قرار گرفته و شکل ستاره‌ای به‌خودگرفته است.

روستاهای تیپ مخروطی: عمود شدن راه بر یک روستای تلی و گسترش بعدی روستا در طول محور ارتباطی باعث پیدایش شکل جدیدی در کالبد روستا شده و روستاهای تیپ مخروطی را به ‌وجود آورده است.

 

روستاهای دارای اشکال ترکیبی: در بعضی از روستاها می‌توان نمودهایی از چند نوع از اشکال ذکر شده فوق را مشاهده کرد.

روستاهای بی نظم: بعضی از روستاها به ‌ویژه روستاهای کوچک طوری قرار گرفته‌اند که مشکل بتوان شکلی خاص برای آنها متصور شد. در حوزه مراوه‌تپه روستاهای کوچک دامدار دارای مساکن با فاصله از همدیگر هستند و در واقع می‌توان از آنها به‌ عنوان روستاهای بی‌نظم نام برد. “شارلق شمالی”، “قره دام شمالی” از این نمونه‌اند.

 

– وضع طبیعی استقرار

اغلب روستاهای شرق محدوده بویژه در حوزه ی پالیزان از لحاظ طبیعی در زمره روستاهای کوهستانی قرار می گیرند. ولی با حرکت به غرب با تغییر وضعیت توپوگرافی، روستاهای جلگه ای بیشترشده و در بخش داشلی برون غالب روستاها به روستاهای جلگه ای تبدیل می شوند.

 

توزیع روستاهای منطقه از نظر وضع طبیعی آبادی‌ها

 

– بافت داخلی

ناهمواری، ارزش اراضی، معیشت و فرهنگ از عوامل عمده تأثیرگذار بر بافت داخلی روستاها هستند. عامل توپوگرافی و شیب عمدتاً در دهستانهای مراوه‌تپه، کرند و اترک تأثیرگذار است. در این مناطق اراضی تپه ماهوری باعث گسیختگی بافت می‌گردد. در مناطق کوهستانی شرق، محدودیت دستیابی به زمین هموار یک عامل تعیین کننده محسوب می گردد.

وجود معیشت دامی در برخی از نقاط باعث فاصله گرفتن مساکن از همدیگر شده و از فشردگی آنها می‌کاهد. به ‌ویژه که در این نوع روستاها ارزش اراضی نیز کمتر است. این امر به‌ ویژه در روستاهای کوچکتر بیشتر مصداق دارد چرا که در روستاهای بزرگ به‌ تدریج فضاهای خالی بین مساکن پر می‌شود.

در تعیین فرهنگ سکونت ترکمن ها اشاره به مفهوم مقوله‌ای به‌نام “سیرغین” جا دارد. معمولاً در اوبه های ناپایدار ترکمن قبل از اسکان، آرایش مکانی آلاچیق در شکل خطی نمایان می‌شده که به هر ‌یک از این گونه آرایش ( ردیف ) که معمولاً مبتنی بر پیوندهای خویشاوندی بوده اصطلاحاً “سیرغین” می‌گفتند. این امر در روستاهای ترکمن‌نشین هنوز هم کماکان ادامه یافته است و سکونت به‌صورت ردیفی، بافت‌های خیابانی را به‌وجود آورده است که در روستاهای بزرگ به‌ویژه امر انجام بهسازی روستائی را تسهیل می‌کند.

وجود طوایف و تیره‌های مختلف در روستاهای بزرگ ترکمن نشین باعث پیدایش محلات طایفه‌ای گردیده است. بخش‌های حاشیه‌ای روستاها به‌ ویژه در روستاهای مهاجرپذیر از تجانس کمتری برخوردار بوده و با ورود به بخش‌های قدیمی‌تر روستا محلات طایفه پدیدار می‌شود.

در جریان گسترش کالبدی روستا گاهی محلات جدید طایفه‌ای در بخش حاشیه‌ای ایجاد می‌شود.

معیشت‌های دامی و زراعی هر کدام در شکل گیری برخی از ضمایم مسکن نقش دارند. به‌ویژه برخی از ضمائم در مورد روستاهای با معیشت غالب دامداری بیشتر مشهود است. اگر چه ممکن است فضاهای اصلی فعالیت‌های دامی در چارواها باشد ولی در کنار مسکن فضاهایی برای دام‌های کوچک و آنهایی که نیاز به ‌مراقبت ویژه دارند، انبار علوفه و نظایر آن شکل می‌گیرد.

ارزش زمین در روستاهای بزرگ اثر خاصی بر بافت می‌گذارد. در این نوع روستاها فشردگی مساکن بیشتر است شبکه معابر منظم، وجود فضاهای تجاری به‌ویژه در کنار معابر اصلی و همچنین ایجاد ساختمانهای دو طبقه جهت استفاده بیشتر از زمین از نمودهای قابل مشاهده در روستاهای بزرگ هستند.

[۱] ) از شاخه‌های اترک که هردو در حوزه مراوه‌تپه، یکی در شمال اترک و دیگری در جنوب آن است.

به نقل از “آوای تبعید” شماره ۳۶