آنادردی عنصری: تصویر ِ خلوت ِ رنج ِ زنان

آنادردی عنصری

 

تصویر ِ خلوت ِ رنج ِ زنان

نوشتن در واقع به نوعی معرفی ِ خود نیز به‌شمار می‌رود. رسانه‌های مکتوب نیز این فرایند را تسهیل می‌کنند. خانم هاجر مفیدی نیز از این طریق و در ابتدا با جُستار هایش خود را به عنوان یک نویسنده معرفی کرد. جُستار هایی در موضوع محوری ِ “بررسی نقش زنان در داستان‌های مردمی ادبیات کلاسیک ترکمنی” . خانم مفیدی که مدرک کارشناسی ارشد ادبیات فارسی را در کارنامه تحصیلی خود دارد و بازنشسته‌ی فرهنگی است ، در ادامه ، کار خود را با چاپ سه عنوان قصه‌ی کوتاه در فصلنامه‌های زیر پی‌گرفت:

۱ – بی‌بی سه‌شنبه . ترکمن‌نامه. شماره ۱۱

۲ – غریب اجه . دانش صحرا. شماره ۱

۳ – پیراهن مایا . دانش صحرا. شماره ۲

فارغ از جُستارهای ایشان ، من در این یادداشت کوتاه قصد دارم در نگاهی گذرا به سه قصه‌ی یاد شده ، بعض جوانب آن ها را از جهت ساختاری بررسی کنم. هر سه قصه در دو وجه مضمونی و سبک زبان اشتراک دارند:

*- مضمون ( تم ).

۱ – روایت‌های فولکلوریک ( مردمی ) ِ ترکمنی در هر سه قصه یک < کارمایه‌ی مضمونی > را تشکیل می‌دهد.

۲ – در همه‌ی این روایت‌های مردمی که در غالب موارد با تصنیف‌های موزون توأم است ، < زن ترکمن > نقش محوری دارد. قصه‌نویس این روایت‌ها را از زبان راویان محلی نقل می‌کند. طول این روایت‌ها در غالب موارد از چند سطر فراتر نمی‌رود. اما نویسنده با خوش‌سلیقه‌گی آن را در پرداختی نو و بدیع دستمایه‌ی قصه‌ای در قالب و سبکِ زبانی ِ جدید قرار داده است. قصه‌ای که در زایشی نو ، خود به روایتی درباه‌ی غصه‌ها ، دل‌نگرانی‌ها ، کار و زحمت و روزمرگی‌های زنان و به تصویر کشیدن رنج‌های در خلوت آنان تبدیل می‌شود. تصویر ِ رنج ِ در خلوت ِ بی‌بی سه‌شنبه را آن‌جا که < امتداد نگاهش از زیر یالئق در دستان مادر شوهرش منجمد شده است > می‌توان حس کرد. همین‌طور در واگویه‌های تصنیف‌گونه‌ی مایا که خطاب به آب‌های غلطان رودخانه سروده می‌شود. اما نکته این‌جا است که زن ترکمن بار سنگین این تصویر تنهایی را با کار و زحمت ( قالیبافی و رنگرزی خامه ) معنا بخشیده قابل تحمل می‌کند. در حقیقت او خلوت تنهایی و رنج پنهان خود را نه در شکل سخن گفتن با مادر شوهر و… که بل با تولید هنری ( قالیبافی و سرودن تصنیف ) به تصویر می‌کشد. و از این طریق خویشتن ِ وجودی و ارزش اجتماعی خود را نمایان می‌کند.

*- زبان قصه

زبان قصه به‌ویژه در دو قصه کوتاه; بی‌بی سه‌شنبه و غریب اجه به طور محسوس به سبک رُمان جادویی و سبک روایتی ِ جریان سیال ذهن پهلو می‌زند. جابجایی راوی قصه بین نویسنده و زن ِ قصه. نبود دیالوگ . استفاده از عبارت های مسلسل‌وار چون ; < پدران ، همه‌ی خانواده را شمردند. مادران همه‌ی اهل خانه را یک یک صدا زدند. > و تکرار زیبا و گوش‌‌نواز این عبارات در ادامه‌ی قصه.یا ; < یکی ماست آورد و یک کاسه بیشتر. دیگری شیر آورد و یک کاسه بیشتر > ( غریب اجه ). و توصیف بی‌نظیر ;< پارچه در دستان مایا مثل رودی رنگارنگ و درخشان پیچ و تاب می‌خورد > ( پیراهن مایا‌). و < کجاوه سرگردان دلم > ( بی‌بی سه‌شنبه ) . همه‌ی این موارد که.نمونه‌های بیشتری از آن‌ها را در متن قصه می‌توان مشاهده کرد، به گمان نگارنده نقاط قوت و امتیاز داستان‌نویس است.

اما در کنار این امتیازات به نظرم می‌رسد که روایت‌های یاد شده از بعض کاستی‌های ساختاری رنج می‌برند . از جمله این که : استخوان‌بندی ( ساختار بیرونی‌) قصه از نظر اصولی ایراد دارد. یک قصه‌ی کوتاه از جهت ساخت ِ شکلی ،  اصولی دارد که باید رعایت شود. نویسنده چنانچه توضیحی داشته باشد باید در خارج از متن قصه ، آن را جانمایی کند. مثلا در پایان قصه و در قالب یادداشت ها می‌تواند درباره‌ی اصل روایت و سائر مشخصات روایت و راوی ِ اولیه توضیح دهد. یا برخی واژه‌های بومی را که در متن قصه استفاده شده ، نه در داخل متن که‌بل در قسمت یادداشت ها معنی کند. نام نویسنده‌ی قصه را نه با صفت ; گردآورنده و ترجمه ، بل‌که با عنوان : نویسنده ذکر کند.

تکمله

بر این باورم که یکی از تحولات بسیار چشمگیر ادبیات معاصر ترکمن‌های ایران ، برآمدن فعالانه زنان ترکمن در حوزه‌ی داستان‌نویسی و شعر است. در حوزه‌ی داستان‌نویسی به مدد رسانه‌های مکتوب در سال‌های اخیر ما شاهد ظهور زنانی از صحرا هستیم که خانم هاجر مفیدی جدیدترین آن‌ها است. برای ایشان وسعت دید ، کیاست ذهن ، وزانت قلم ، فصاحت زبان و مداومت در خلاقیت ادبی را آرزو می‌کنم.

گنبد کاوس. ۱۸ / ۱۲/ ۱۴۰۱

به نقل از آوای تبعید شماره ۳۶