الهه خوشنام: سایه بلند طنز در روز جهانی تاتر
الهه خوشنام:
سایه بلند طنز در روز جهانی تاتر
بیش از شصت سال از روزی که بیست و هفتم مارس از سوی یونسکو روز جهانی تاتر، نامگذاری شد، می گذرد. در ایران پیش از انقلاب نیز این جشن توسط مرکز هنرهای دراماتیک و جامعه هنری آناهیتا برگزار می شد. ایرانیان مهاجر و تبعیدی هم در این سال های دور از وطن از ماجرا دور نمانده اند. اصغر نصرتی بنیانگذار مجله نمایش و بازیگر نیز از بانیان برگزاری این مراسم در سال های پیشین بوده است. امسال هم با همت او در روز هفتم آوریل گرامیداشت دیگری در شهر کلن آلمان به همین مناسبت برقرار شد.
هنرمندان نامدار در جهان از پس از به رسمیت شناخته شدن این روز همه ساله پیام هایی پر محتوا برای جهانیان ارسال داشته اند.هنرمندانی چون ژان کوکتو، آتور میلر، لارنس اولیویه، هلنه وایگل، پتر بروک و…دیگران. امسال “یون فوسه” هنرمند نروژی از یگانه بودن انسان و در عین حال از همانندی آنان با یکدیگر گفت:
“ما با همه تفاوت هایی که داریم اساسا شبیه هم هستیم. فرق نمی کند که کجای این جهان باشیم،با چه زبانی سخن بگوییم و یا از چه رنگ و پوست و مویی برخوردار باشیم.شبیه هم و در عین حال متفاوت از یکدیگر. او اضافه می کند:
“هنر خوب همواره به روشی شگفت انگیز موفق می شود که چیزهای کاملا منحصر به فرد را با امور عام پیوند بزند بی آن که بخواهد ویژگی ها را از میان بردارد. بر عکس. به آن چه ویژگی و بیگانه است فرصت درخشیدن می دهد. از همین روی جنگ و هنر در مقابل یکدیگرند. همان طور که جنگ و صلح در مقابل هم هستند. به همین سادگی.”
ای کاش به همین سادگی هم هنر واقعا بر جنگ پیروز می شد!
پیام “یون فوسه” را در آغاز برنامه مسعود رهنما هنرمند مقیم اتریش برای مخاطبان خواند. محمد علی بهبودی بازیگر و کارگردان سرشناس ایران در آلمان از چرایی برگزاری روز جهانی تئاتر گفت و شعله پاکروان مقیم برلین مروری داشت بر زندگینامه فوسه.از آن پس تاتر بود و موسیقی و طنز که یکی پس از دیگری با فواصل کوتاه به اجرا در می آمد.بیش از سه ساعت برنامه با این همه تنوع مطلب و اجرا. از اصغر نصرتی پرسیدم: انتخاب شما بر چه اساسی بود؟
نصرتی:نخستین معیار انتخاب معیار تنوع در برنامه ها بود که در هر زمینه ای از نمایش نمونه ای را عرضه کنیم.و بعد هم شرکت هر چه بیشتر هنرمندان در این روز جهانی.
خوشنام:اما گویا طنز بیش از زمینه های دیگر خود نمایی می کرد به طوری که سایه بلند آن بر روی برنامه های دیگر کاملا قابل مشاهده بود. آیا به عمد بود یا اتفاقی ؟
نصرتی: به هر حال روز جشن تاتر بود و غزاداری در روز جشن میسر نیست.
خوشنام: ایا این برجسته کردن تفاوت ها به قول یون فوسه سبب یک یگانگی در میان ما ایرانیان خواهد شد؟
نصرتی: حسن پیام ها در امیدی است که در آن وجود دارد. اما محقق شدن آن تضمینی ندارد. مثل بیمه عمرنیست که حتما پول را به فرد بیمه شده بازگردانند.
محاکمه نرگس محمدی
در میان همه برنامه ها پیامی هم با صدای هادی خرسندی طنز نویس برجسته پخش شد. پیامی که بیشتر به خاطر حضور محمد تقی اسماعیلی روزنامه نگار و طنز نویس قدیمی ما خوانده شد. آقای اسماعیلی در عین حال نویسنده طنز سیاه نمایشنامه “محاکمه نرگس محمدی” است. طنزی که در واقع این نرگس محمدی است که رئیس دادگاه را به پاسخگویی وادار می کند.
رئیس: برای چی زندانی شدی؟
نرگس: فکر می کنم من باید از شما بپرسم برای چی زندانیم کردین؟
رئیس: خودتو نزن به کوچه علی چپ. صد جور اتهام داری. حالا بگو ببینم پارتیت کی بوده؟
نرگس: مگه برای زندانی شدن هم پارتی لازمه؟
سرانجام اما نوبت به پرسش اصلی می رسد:
رئیس: برای چی بهت جایزه نوبل دادن؟
نرگس: فکر می کنم به خاطر موهام باشه.
حالا بگذریم که در میان مکالمات رئیس دادگاه قصد معامله کردن و خرید جایزه نوبل را دارد. این نمایشنامه مرا به یادحرف های زنده یاد هوشنگ ابتهاج (سایه) می اندازد. در آغاز انقلاب او هم یک سالی در زندان مشغول آب خنک خوردن بود. سایه هم با هوشمندی تمام بازجو را به پاسخگویی واداشته بود. وقتی از بلند گوی زندان ترانه “ایران ای سرای امید” او را پخش می کنند و سایه می گوید که ترانه سرای این آهنگ من هستم. بازجو در کمال تعجب می پرسد: پس شما این جا چکار می کنین؟! از آن پس این سایه است که می پرسد و بازجوست که پاسخگوست.
ساحل بدرود بازیگر مقیم آلمان و سعید نفیسی پور او هم بازیگر، هر دو در بازی در این دو نقش(نرگس محمدی) و (رئیس دادگاه) خوش درخشیدند.
موسیقی در میانه برنامه ها همچنان این خط تنوع را حفظ می کرد.خانم “لی” از شرق آسیا با ترانه ای که به زبان فارسی اجرا کرد از گونه گونی و به قول فوسه یکی بودن انسان ها حکایت داشت. و اسکندر آبادی، نویسنده کتاب “چاه و نابینا”، روزنامه نگار، خواننده و نوازنده و شاعر سهم بزرگی در ایجاد این تنوع داشت. آبادی علاوه بر ترانه ای که با سیما سید بازیگر و خواننده مقیم آلمان به اجرا درآورد، ترانه “پیکرتراش”نادر نادرپور را همراه با آهنگ مناسبی که بر روی آن گذاشته و تنظیم کرده بود به اجرا درآورد. آهنگ و ترانه ای که هر دو سبب جلای بیشتر یکدیگر شدند.
اصغر نصرتی استند آپ کمدی، نوع دیگر اجرای تاتری را نیز از یاد نبرده بود.
اجرای این برنامه بر عهده بهرام الهی نسب، بازیگر تاتر گذاشته شده بود.
“مرگ در می زند” کاری از “وودی آلن” با باز نویسی مهدی اکبری و کارگردانی داریوش رضوانی از دیگر نمایشنامه هایی بود که حتی مرگ را به شوخی و طنز گرفته بود.”چکمه هایم کجاست؟” را شریفه بنی هاشمی به اجرا درآورد که خود نیز نویسنده و کارگردان آن بود.
وای اگر مهدی بیاد!
پیش پرده خوانی یکی از قدیمی ترین شیوه های اجرایی تاتری در ایران نیز مخاطبان را بی نصیب نگذاشت. بهمن فیلسوف با یک پیش پرده که از کودکی در ذهن اش مانده بود و اسکندر آبادی با پیش پرده ای که سخت موافق اوضاع و احوال امروزین ماست.
این که می بینی آخوند و ملاست/ تو خارج و ایران سر همین ها دعواست/
این که می بینی تازه نایب امامه/ مهدی بیاد کار همه مون تمامه از دم/
وای، وای، وای وای وای
این که می بینی تازه نایب اونه/ مهدی بیاد وارونه میشه این زمونه/
این که می بینی تازه اول کاره/ مهدی میاد و پدر همه رو در میاره/
وای وای، وای وای وای وای
تماشاگران اما بدون گفتن وای وای سالن را ترک کردند. تک تک برنامه های اجرا شده در روز جهانی تاتر با وجود تنوع بسیار بدون تردید در یاد و ذهن مخاطبان خوهد ماند.
الهه خوشنام